143
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

در خداوند راه ندارد، ولی نمی‏توان غایت نداشتن فعل خداوند را نیز نتیجه گرفت. این گروه از متکلّمان، از راه برقراری تلازم میان غایت‌مندی فعل خداوند و حکمت الهی، در صدد اثبات این مهم بر آمده‏اند. آن‌ها معتقدند هرچند غایت به معنای مذکور، در افعال خداوند قابل تصوّر نیست، ولی نباید افعال خداوند را خالی از مصالح و منافعی دانست که به بندگان می‏رسد. به عبارت دیگر، غایت گاه به فاعلیت فاعلِ اثر بر می‏گردد و در آن اثر می‏گذارد و گاه نیز این منفعت و غایت، به بندگان می‏رسد. اگر معقول نبود که غایت به فاعل برسد چون مستلزم نقص در ذات خداوند است، نباید چنین تصوّر کرد که فعل خداوند از هر گونه غایتی خالی است؛ بلکه می‏توان با در نظر گرفتن صفت حکمت الهی، چنین استنباط نمود که فعل خداوند غایت‌مند است و این غایت نیز به بندگان واصل می‏شود.۱

۱ ـ ۱۲. جبر در افعال انسان

در میان مکاتب کلامی، اشاعره بر جبری بودن افعال بشری تکیه دارند و افعال را فعل خداوند می‏شمارند نه فعل بشر. از میان استدلال‏هایی که برای این گزاره دارند، استدلالی مبتنی بر روش کشف استلزامات نیز وجود دارد. آن‌ها معتقدند اگر قضیه «انسان حادث است» در کنار قضیه « فاعل با فعل خود، از جهت صفتی که در آن تأثیر می‏گذارد، مغایر است» قرار بگیرد، از تلازم میان آن‌ها می‏توان چنین نتیجه گرفت که فاعلِ افعال منتسب به بشر، خداوند است چون قدیم است، نه انسان؛ بلکه انسان محلّ کسب این فعل است.۲

۱ ـ ۱۳. حکم کلامی فرزند کافران

یکی از مباحث علم کلام، بحث بر سر این مسئله است که آیا خداوند فرزندان کافران را عذاب می‏کند یا خیر؟ اگر بچه‏ای از دنیا برود و پدرش کافر باشد، آیا

1.. سبحانی، الإلهيات على هدى الکتاب و السنّة و العقل: ج۱ ص۲۶۴ ـ ۲۶۵.

2.. علامه حلّى، کشف المراد: ص۷۳.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
142

ذاتش، علم به همان خصوصیتی که موجب تحقّق اشیاء است به دست می‏آید و در نتیجه، طبق ملازمه مذکور، علم به اشیاء نیز حاصل می‏شود.۱

در مقابل این گروه، برخی دیگر با برقراری تلازم میان تغییر معلوم و تغییر علم، در صدد انکار علم خداوند به جزئیات بر آمده‏اند. آن‌ها معتقدند که اگر خداوند به جزئیات جهان علم داشته باشد، لازم می‏آید که علمش دچار تغییر شود؛ زیرا علم تابع معلوم است و با تغییر در معلوم، به ناچار علم نیز باید تغییر کند و الا مطابقت میان علم و معلوم از بین خواهد رفت؛ زیرا معلوم، از امور زمانی است و همیشه ملازم با تغییر است و با ثبات علم، تطابق میان آن‌ها از بین خواهد رفت.۲

۱ ـ ۱۱. غایتمندی فعل خداوند

اشاعره با برقراری تلازم میان غایت‌مندی فعل و نقصان، سعی دارند اثبات کنند که فعل خداوند، معلّل به غایات نیست. آن‌ها می‏گویند: در فلسفه، علّت غایی به چیزی گفته می‏شود که فاعل را از قوّه به فعلیت و از امکان به وجوب خارج می‏کند. این علّت غایی، از جهت تصوّری، مقدّم بر فعل است و از جهت وجود خارجی، متأخّر از آن. چنین معنایی، در ذات خداوند ممکن نیست؛ زیرا خداوند در مقام ذات، وصف و فعل غنیّ مطلق است و همان طوری که در مقام وجود تام است و به چیزی محتاج نیست، در مقام فعل نیز تام است و هیچ احتیاجی در وی راه ندارد. در غیر این صورت، باید نقصان به ذات خداوند راه یابد و خداوند با انجام دادن آن افعال و پی‌گیری غایت، به کمال برسد؛ امری که با غنای بالذّات خداوند جمع نمی‏شود.۳

در برابر این گروه، متکلّمان دیگری معتقدند که هرچند چنین معنایی از غایت

1.. سبحانی، الإلهيات على هدى الکتاب و السنّة و العقل: ج۱ ص۱۱۳ ـ ۱۱۵.

2.. سبحانی، الإلهيات على هدى الکتاب و السنّة و العقل: ج۱ ص۱۲۳ ـ ۱۲۴.

3.. سبحانی، الإلهيات على هدى الکتاب و السنّة و العقل: ج۱ ص۲۶۴.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23513
صفحه از 435
پرینت  ارسال به