141
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

مشهود است که برخی از آن‌ها برای برخی دیگر خلق شده‏اند و همگی آن‌ها نیز در راستای یک هدف نهایی حرکت می‏کنند. همین امر نشان می‌دهد که فاعل و صانع آن‌ها به این خصوصیات علم داشته و ترتیب میان موجودات را می‏دانسته است. پس همین که موجودات و مصنوعات اتقان، دقّت، نظم و اِنتظام بسیار منطقی‌ای دارند، نشانه و دلیل بر وجود صانعی است که از این امور آگاه / باخبر است. همین امر، بهترین دلیل برای وجود علم در فاعل و صانع عالم است.۱

برخی از متکلّمین با برقراری ارتباط و تلازم میان علم به سبب و علم به مسبّب، در صدد اثبات علم خداوند به جزئیات بر آمده‏اند. علم به سبب از آن حیث که سبب است، علم به مسبّب نیز هست. مقصود از علم به سبب، علم به همان حیثیت و لحاظی است که موجب شده است تا شیء، سبب برای تحقّق دیگری تلقّی شود. با بیان چند مقدّمه می‏توان این تلازم را تبیین نمود:

الف ـ جهان با تمام اجزای خودش، به خداوند تبارک و تعالی مستند است؛ زیرا مقتضی توحید در خالقیت، چیزی جز این نیست.

ب ـ مقصود از علّیت داشتن چیزی برای چیز دیگر، این است که علّت یک خصوصیتی دارد که با توجّه به آن، معلول از وی صادر می‏شود و معلول را در خارج به سر حدّ وجوب می‏رساند؛ به‏ گونه‌ای که اگر این خصوصیت در علّت وجود نداشت، محال بود معلول از وی سر بزند.

ج ـ فاعلیت خداوند نسبت به موجودات، به ذات خودش است نه به خصوصیت عارضی و جهت زائد بر ذاتش.

د ـ علم داشتن به جهتی که مقتضی برای ایجاد شیء است، علم به همان شیء نیز محسوب می‏شود.

از مجموع مقدّمات مذکور، این نتیجه به دست می‏آید که با علم خداوند به

1.. علامه حلّى، کشف المراد: ص۲۸۵؛ سبحانی، الإلهيات على هدى الکتاب و السنّة و العقل: ج۱ ص۱۱۵؛ شيخ مفيد، النکت فی مقدّمات الاُصول‏: ص۳۳.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
140

۱ ـ ۹. صفات کمال

برای اثبات صفات کمال برای خداوند، استدلال‏هایی ارائه شده است. برای مثال، گاه با تمسّک به قاعده «معطی شیء فاقد آن نیست»، به اثبات صفات کمال برای ذات خداوند می‏پردازند و گاه نیز با برقراری تلازم میان غنای وجود و صفات کمال، به این مهم دست می‏یابند.

در علم کلام با استدلال‏هایی ثابت می‏شود که خداوند غنیّ بالذّات است؛ زیرا احتیاج، با واجب‌الوجود بودن سازگار نیست و از همین رو، نمی‏توان هیچ نقص و نیازی برای خداوند تصوّر کرد. وجودی که ذاتاً غنی است و هیچ ‏گونه نقصان و نیازی در وی راه نداشته باشد، به‌طور طبیعی از بسیاری از صفات کمالیه برخوردار است وگرنه نقص در ذات وی به حساب می‌آید؛ امری که در حقّ خداوند معنا ندارد. به همین دلیل، پس از اثبات این که خداوند غنی بالذّات است، به استدلال جداگانه برای اثبات صفات کمال برای خداوند نیاز نیست؛ بلکه با برقراری تلازم میان غنا در وجود و صفات کمال، می‏توان به آن اذعان کرد.۱ به همین دلیل است که علامه حلّی و خواجه نصیر‌الدین طوسی در اثبات برخی صفات کمال، به وجود این تلازم اشاره کرده و از آن بهره گرفته‌اند.۲

۱ ـ ۱۰. علم خداوند

برای اثبات صفت علم خداوند، راه‌های مختلفی طیّ شده است. گاه در اثبات علم الهی، از برهان تجرّد استفاده شده و گاه با برقراری تلازم میان اتقان فعل و علم، این گزاره استنباط می‏شود.

متکلّمین توجّه بسیاری به تلازم میان علم و اتقان فعل دارند و مهم‌ترین دلیل آن‌ها برای اثبات علم خداوند نیز همین است. در مخلوقات، این صفت

1.. سبحانی، الإلهيات على هدى الکتاب و السنّة و العقل: ج۱ ص۹۱.

2.. علامه حلّی، أنوار الملکوت فی شرح الياقوت:‏ ص۸۰؛ خواجه نصير، تجريد الإعتقاد: ص۱۹۳.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23630
صفحه از 435
پرینت  ارسال به