پذیرفت؛ ولی اثبات مغایرت مصداقی میان ذات با صفات، تالی فاسد بسیاری به دنبال دارد و به همین جهت، این استدلال توان اثبات مغایرت مصداقی را نخواهد داشت.
۱ ـ ۸. وحدت مدبّر عالم
یکی از مسائل مهمّ کلامی، وحدت مدبّر عالم است که برای اثبات آن، گاه از راه برقراری تلازم میان وحدت نظام با وحدت مدبّر استفاده میکنند. نظم را گاه با توجّه به تک تک اجزای عالم در نظر میگیریم و به نظام موجود در هر معلولی توجّه میکنیم و به ارتباط و ترتب اجزای آن توجّه میکنیم و اذعان میکنیم که با هم تناسب دارند. نیز میتوان مجموع عالم را یک واحد تصوّر کرد و در صدد یافتن نظم در آن بر آمد. وقتی کلّ جهان به منزله یک واحد در نظر گرفته شود و به رابطه میان موجودات در عالم نگریسته شود، ترتّب و ارتباط دقیق میان آنها قابل مشاهده است.
وقتی در اثبات نظم، به تک تک اجزای عالم به صورت جداگانه نگریسته شود، پس از اثبات نظم در اجزای تک تک موجودات، باید به اثبات نظم میان خود موجودات نیز پرداخته شود تا در نهایت، وحدت نظام ثابت شود؛ ولی وقتی در اثبات نظم، نظر به کلّ مجموعه بود و آن را یک واحدِ دارای اجزا تصوّر کردیم و به تبع، به نظم میان اجزا علم پیدا کردیم، به طور طبیعی به وحدت نظام در عالم نیز دست یافتهایم.
از وحدت نظام در عالم، میتوان به وحدت مدبّر نیز پی برد؛ زیرا اگر مدبّر عالَم واحد نباشد، نباید نشانی از نظم واحد در جهان یافت شود؛ چرا که در صورت تعدّد مدبّر و نظمدهنده و به حسب اختلاف آنها در ذات و یا صفات، طبیعتاً اختلاف در تدبیر و اداره جهان رخ خواهد داد؛ امری که مستلزم از بین رفتن نظام واحد است.۱