139
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

پذیرفت؛ ولی اثبات مغایرت مصداقی میان ذات با صفات، تالی فاسد بسیاری به دنبال دارد و به همین جهت، این استدلال توان اثبات مغایرت مصداقی را نخواهد داشت.

۱ ـ ۸. وحدت مدبّر عالم

یکی از مسائل مهمّ کلامی، وحدت مدبّر عالم است که برای اثبات آن، گاه از راه برقراری تلازم میان وحدت نظام با وحدت مدبّر استفاده می‏کنند. نظم را گاه با توجّه به تک تک اجزای عالم در نظر می‏گیریم و به نظام موجود در هر معلولی توجّه می‏کنیم و به ارتباط و ترتب اجزای آن توجّه می‏کنیم و اذعان می‏کنیم که با هم تناسب دارند. نیز می‏توان مجموع عالم را یک واحد تصوّر کرد و در صدد یافتن نظم در آن بر آمد. وقتی کلّ جهان به منزله یک واحد در نظر گرفته شود و به رابطه میان موجودات در عالم نگریسته شود، ترتّب و ارتباط دقیق میان آن‌ها قابل مشاهده است.

وقتی در اثبات نظم، به تک تک اجزای عالم به صورت جداگانه نگریسته شود، پس از اثبات نظم در اجزای تک تک موجودات، باید به اثبات نظم میان خود موجودات نیز پرداخته شود تا در نهایت، وحدت نظام ثابت شود؛ ولی وقتی در اثبات نظم، نظر به کلّ مجموعه بود و آن را یک واحدِ دارای اجزا تصوّر کردیم و به تبع، به نظم میان اجزا علم پیدا کردیم، به طور طبیعی به وحدت نظام در عالم نیز دست یافته‌ایم.

از وحدت نظام در عالم، می‏توان به وحدت مدبّر نیز پی برد؛ زیرا اگر مدبّر عالَم واحد نباشد، نباید نشانی از نظم واحد در جهان یافت شود؛ چرا که در صورت تعدّد مدبّر و نظم‌دهنده و به حسب اختلاف آن‌ها در ذات و یا صفات، طبیعتاً اختلاف در تدبیر و اداره جهان رخ خواهد داد؛ امری که مستلزم از بین رفتن نظام واحد است.۱

1.. سبحانی، الإلهيات على هدى الکتاب و السنّة و العقل: ج۲ ص۶۵؛ اشعرى‏، اللُّمع فی الردّ على أهل الزيغ و البدع‏: ص۲۱.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
138

قادر است، فاعل محسوب می‏شود. صفت حیات نیز امری غیر از درک و فعل نیست؛ البتّه بدون این‌که نواقص به ذات خداوند راه یابد.۱

۱ ـ ۶. صفت اختیار

برخی از متکلّمین برای اثبات صفت اختیار برای خداوند، از برقراری تلازم میان قدرت و اختیار بهره گرفته‏اند. آن‌ها معتقدند اختیار به معنای این است که فاعل یکی از دو طرف فعل یا ترک را ترجیح می‏دهد، در حالی که علم به آن نیز دارد. فعّالیت مذکور در انسان، همراه با تأمّل و فکر کردن است و به هرحال، پس از قدرت است؛ ولی خداوند که کمال مطلق دارد، تأمّل و تفکّر در او راه ندارد، بلکه فعل را با علم به مصالح و مفاسد آن، انجام می‌دهد و اختیار وی همراه و مقارن با قدرت وی است. فقدان اختیار، به معنای عدم مدخلیت قدرت در تحقّق فعل است. پس میان قدرت خداوند و اختیار وی، تلازم برقرار است.۲

۱ ـ ۷. غیریت ذات و صفات

فخر رازی در اثبات غیریت ذات با صفات، چنین استدلال می‏کند:

۰.ما ابتدا باید ذات باری تعالی را ثابت کنیم و علم به وجودش پیدا کنیم و پس از آن، به اثبات علم و قدرت وی بپردازیم. پس اگر قدرت و علم، عین ذات خداوند بود، با اثبات ذات و وجود خداوند نیازی به اثبات علم و قدرت وی نبود؛ بلکه به محض علم به ذات خداوند، به علم و قدرت نیز علم می‏یافتیم. همین امر، کاشف از غیریت ذات با صفات است.۳

البتّه با این استدلال می‏توان مغایرت اعتباری و مفهومیِ ذات با صفات را

1.. سبحانی، الإلهيات على هدى الکتاب و السنّة و العقل: ج۱ ص۱۵۷؛ شيخ مفيد، النکت فی مقدّمات الاُصول‏: ص۳۳؛ فخر رازی، چهارده رساله‏: ص۶۰.

2.. خرّازى‏، بداية المعارف الإلهية فی شرح عقائد الإمامية: ج۱ ص۵۰ ـ ۵۱.

3.. فخر رازی، چهارده رساله‏: ص۶۰.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23607
صفحه از 435
پرینت  ارسال به