135
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

هماهنگ باشد؛ زیرا هر چند معلول فاعل غیر موجب حادث نیز حادث است، ولی لزومی ندارد که معلول فاعل غیر موجب قدیم، قدیم باشد. در علم کلام بر همین مبنا، از صفت حدوث و تلازم در رابطه علّت و معلول، صفت قدرت الهی را اثبات می‏کنند. بدین صورت که مقتضای قدرت خداوند این است که بر ترک یا فعل معلول، قدرت دارد و هر کدام را بخواهد، می‏تواند تحقّق بخشد. پس حدوث عالم و ممکن نبودن حدوث در ذات الهی، کاشف از وجود صفت قدرت است. با توجّه به این صفت است که خداوند در عین قدیم بودنش، می‏تواند معلول حادث داشته باشد.۱

همچنین در این کتب گاه با برقراری تلازم میان عدم تناهی وجود و عدم تناهی صفت، عمومیت قدرت خداوند را اثبات نموده‏اند. وجود خداوند، وجودی مطلق است که هیچ چیزی نمی‏تواند برای وی حد محسوب شود؛ چه حدّ عقلی و چه حدّ خارجی. به طور طبیعی آنچه غیر متناهی در وجود است، باید در صفات کمال و جمال نیز نامتناهی باشد؛ زیرا وجود، منبع تمام کمالات است. پس عدم تناهی در ناحیه وجود، با عدم تناهی در ناحیه کمالات تلازم دارد. قدرت نیز یکی از کمالات خداوند است که به تبع عدم تناهی در وجود، قدرت الهی نیز نامتناهی است و هیچ حدّی ندارد. پس قدرت خداوند عام است و هر ممکن الوجودی را در بر می‏گیرد.۲

در مقابل نیز برخی با برقراری تلازم میان عمومیت قدرت و اتّصاف فعل به یکی از اوصاف طاعت و معصیت و عبث، سعی نموده‏اند از استحاله دومی، عدم عمومیت قدرت خداوند به مثل مقدور عبد را ثابت نمایند. آن‌ها معتقدند افعال انسانی از سه حال خارج نیست: یا امتثال امر الهی است و عنوان «طاعت» را به خود می‏گیرد، و یا مخالفت با امر خداوند است که «معصیت»

1.. فخر رازی، چهارده رساله‏: ص۵۹؛ علامه حلّى، کشف المراد: ص۲۸۱.

2.. سبحانی، الإلهيات على هدى الکتاب و السنّة و العقل: ج۱ ص۱۴۲.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
134

داده‏های کلامی شده است. در ذیل جهت تبیین کیفیت استفاده از این روش در استنباط گزاره‏های مختلف کلامی، صرفاً به نمونه‏هایی اشاره می‏شود.

۱ ـ ۱. وجوب نظر و استدلال

با در نظر گرفتن تلازم میان وجوب مقدّمه و وجوب ذی المقدّمه، می‏توان از وجوب معرفت اﷲ به وجوب نظر و استدلال دست یافت. شناخت خدا، یکی از واجبات اعتقادی است. متکلّم پس از آگاهی از وجوب معرفت خداوند، راه‌های رسیدن به این وجوب را بررسی می‏کند و می‏بیند از طریق حس نمی‏تواند به معرفت اﷲ برسد؛ زیرا روش حسّی در موجودات مادّی و جسمانیات ممکن است، در حالی که جسم و مادّه در خداوند راه ندارد. از طرفی نیز با بهره‌گیری از روایت و خبر نیز نمی‏توان به معرفت اﷲ رسید؛ زیرا حجّیت خبر، خود رهین اثبات نبوّت است؛ نبوّتی که بدون اثبات خدا، معنا نخواهد داشت. پس خبر به دو مرتبه، از اعتقاد به خدا متأخّر است و یارای اثبات معرفت اﷲ را ندارد. در نتیجه، صرفاً از طریق استدلال و نظر است که می‏توان به این واجب دست یافت.۱

۱ ـ ۲. اثبات قدرت

در کتب کلامی برای اثبات قدرت الهی، از رابطه میان علّت و معلول بهره می‏گیرند. در مباحث کلامی و فلسفی، انفکاک میان علّت تامّه و معلول آن را معقول نمی‏دانند. اگر علّت تامّه، فاعل موجب باشد، معلول وی از جهت قدم و حدوث با وی هم‌صفت خواهد بود؛ یعنی معلول فاعل موجب حادث، حادث است و معلول فاعل موجب قدیم نیز قدیم است. اگر علّت تامّه، فاعل غیر موجب باشد، لزومی ندارد معلول با علّت در صفت حدوث و قدم

1.. شيخ مفيد، النکت فی مقدّمات الاُصول‏: ص۲۰؛ خرّازى‏، بداية المعارف الإلهية فی شرح عقائد الإمامية: ج۱ ص۱۱؛ حلبى‏، تقريب المعارف‏: ص۶۵ ـ ۶۶؛ سبزوارى، الخلاصة فی علم الکلام‏: ص۳۴۸؛ بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام‏: ص۲۸ ـ ۲۹.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23493
صفحه از 435
پرینت  ارسال به