منزلتین و امر به معروف و نهی از منکر نیز در قالب همین اصل ظهور و بروز مییابند. پس اصول دین همان دو اصل توحید و عدل است.۱
شیخ طوسی نیز در کتاب الاقتصاد خود در بیان وظایف مکلّفین، دو چیز را بر بندگان لازم میشمارد: علم و عمل، که عمل تابع علم است. وی در بیان آنچه شناخت آن بر مکلّف لازم است، به دو اصل توحید و عدل اکتفا مینماید و معتقد است که اصل توحید، بر چند امر استوار است که باید در زمره مبحث توحید به آنها توجّه داشت: یکی شناخت راه رسیدن به معرفت خداوند. دوم، شناخت خداوند با تمام اوصاف و صفاتش. سوم، شناخت اینکه خداوند چگونه و به چه دلیل این صفات را دارد. چهارم، شناخت اینکه چه چیزهایی برای خداوند امکان دارد و چه چیزهایی برای وی ممتنع است و نباید به وی نسبت داد. پنجم، شناخت وحدت و یگانگیِ وی و نفی شریک و یا همتا برای وی در صفت قدمت.
به گفته شیخ طوسی، اصل عدل نیز بر پایه چند مسئله استوار است که بدون در نظر گرفتن آنها اصل مذکور به درستی درک نشده است: یکی شناخت مصلحت داشتن تکلیف نمودن بندگان و بیان شروط این مکلّف قرار دادن. دوم، شناخت پیامبران و شرایط انبیا. سوم، شناخت وعد و وعید به همراه شناخت متعلّقات قیامت. چهارم، شناخت امام و ویژگیها و شروط آن. پنجم، شناخت امر به معروف و نهی از منکر.۲
در نظر ابتدایی، از این عبارت برداشت میشود که شیخ طوسی اصول دین را همان دو اصل توحید و عدل میداند و باقی اصول و مسائل اصلی دین را زیر مجموعه این دو اصل قرار میدهد؛ ولی با توجّه به توضیحی که در ذیل هر اصل میدهد که در هر اصل چه مباحثی گنجانده شده، میتوان به این نتیجه رسید که دیدگاه شیخ طوسی نیز همانند دیدگاه سیّد مرتضی است که باید