107
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

توجّه به تعاریف دیگر نشان می‌دهد که مشترکات و تفاوت‌هایی در این زمینه وجود دارد. برای نمونه: «اصول دین، آن چیزی است که باید دانسته شود تا مقدّمه اعتقادورزی به آن‌ها شکل بگیرد».۱ «اصول دین، امور اعتقادی را گویند که هدف از آن‌ها عمل جوانجی و عقد القلب بدان‌ها است».۲ «اصول دین همان چیزی است که مطلوب در آن‌ها اعتقاد است».۳ «اصول دین، عقیده یا عقایدی است که حکم پایه و اساس و ریشه آن را دارد».۴ «مجموعه‏ای از عقاید حقّه‏ای است که در قلب جای می‏گیرد؛ به‏ گونه‌ای که ایمان به آن‌ها و اعتقاد قلبی داشتن به آن‌ها واجب است».۵

از مجموع این تعاریف می‏توان به چند نکته پی برد:

الف ـ مطلوبِ اوّلاً و بالذّات در اعتقادات، شناخت و عمل قلبی است، نه عمل و رفتار خارجی.

ب ـ اصول دین، پایه و اساس برای سایر بخش‏های دین است و فقه و اخلاق نیز بر پایه همین اصول دین استوار می‌شوند.

ج ـ ایمان، بر پایه همین اصول دین و تدیّن به آن‌ها شکل می‏گیرد.

در کتب و منابع کلامی، از اعتقادات با الفاظ مختلفی یاد کرده‌اند. گاه تعبیر «اصول دین»۶ را درباره آن به کار می‏برند و گاه نیز واژگان دیگری چون: «اصول

1.. عراقى، مقالات الاُصول: ج۲ ص۱۳۵.

2.. بيارجمندى، مدارک العروة: ج۱ ص۱۵۳.

3.. خویی، الإجتهاد و التقليد: ص۲۹۳؛ صدر، الإجتهاد و التقليد: ص۳۹۸.

4.. مصباح یزدی، آموزش عقايد: ج۱ ص۲۸.

5.. حمود، الفوائد البهيّة فی شرح عقائد الإمامية: ج۱ ص۶۲.

6.. مرعشى‏، قاضى نور الله، إحقاق الحق و إزهاق الباطل: ج۲ ص۲۹۴؛ مؤيّدى‏، الإصباح على المصباح فی معرفة الملک الفتّاح‏: ص۲۵؛ بغدادى‏، اُصول الايمان‏: ص۲۱۲؛ موسوى شفتى‏، الإمامة: ص۷۵؛ فاضل مقداد، الأنوار الجلالية فی شرح الفصول النصيرية: ص۱۰۰؛ علامه حلّى، الباب الحادی عشر مع شرحيه النافع يوم الحشر: ص۲؛ سبحانی، بحوث فی الملل و النحل: ج۳ ص۴۰۹؛ خرّازى‏، بداية المعارف الإلهية فی شرح عقائد الإمامية: ج۲ ص۶؛ استرآبادى‏، البراهين القاطعة فی شرح تجريد العقائد الساطعة: ج۱ ص۷۰؛ سیّد مرتضی‏، رسائل: ج۱ ص۱۶۵؛ قاضى عبد الجبّار، شرح الاُصول الخمسة: ص۷۶؛ قارى‏، شرح کتاب الفقه الأکبر: ص۱۹۴؛ موسوى زنجانى‏، عقائد الإمامية الإثنی عشرية: ج۱ ص۱۱۱؛ حائرى، درر الفوائد: ص۱۶۸؛ عراقى، مقالات الاُصول: ج۱ ص۱۳۵؛ خویی، الإجتهاد و التقليد: ص۲۹۳؛ صدر، الإجتهاد و التقليد: ص۲۰۸.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
106

معنای دین

در گفتار نخست که به مفهوم‌شناسی معرفت اختصاص داشت، گفتیم که اندیشمندان مسلمان، تعاریف متعدّدی برای دین ارائه کرده‏اند؛ ولی در اين نوشتار مقصود از دین، همان شريعت اسلام است که مشتمل بر احکام، اعتقادات و اخلاق است.

معنای اصطلاحی اصول دین

در تعریف اصطلاح «اصول دین»، الفاظ یکسانی به کار نرفته است. مثلاً گاه گفته می‏شود: «اصول دین، یعنی همان اجزای ایمان»۱ و برخی گفته‌اند: «اصول دین، همان مسائلی است که هدف و مقصود اصلی در آن‌ها شناخت و تعقّل نمودن آن‌ها است؛ به خلاف فروع که هدف اصلی، عمل کردن به آن‌ها است»۲ و یا «اصول دین، آن چیزی است که سایر علوم دینی مثل حدیث و فقه، بر آن مبتنی است».۳ تعابیر دیگری نیز برای تعریف اصول دین به کار رفته است. آیت اﷲ سبحانی می‌نویسد:

اصول دین، آن چیزی است که اجمالاً یا تفصیلاً باید بدان‌ها معتقد بود؛ به خلاف فروع که عمل کردن به آن‌ها واجب است.۴

و به گفته استرآبادی:

۰.اصول دین، تمام آن چیزی است که شریعت بر آن بنا شده است، به‏ گونه‌ای که دین بدون آن‌ها محقّق نمی‏شود و مکلّف بدون آن‌ها مسلمان محسوب نمی‏شود و آثاری همچون حفظ جان، مال و ناموس بر وی بار نخواهد شد.۵

1.. موسوى شفتى‏، الإمامة: ص۷۵.

2.. تبریزی، الأنوار الإلهية فی المسائل العقائدیة: ص۷۴.

3.. علامه حلّى، الباب الحادی عشر مع شرحيه النافع يوم الحشر: ص۳.

4.. سبحانی، بحوث فی الملل و النحل: ج۳ ص۴۰۹.

5.. استرآبادى‏، محمّد جعفر، البراهين القاطعة فی شرح تجريد العقائد الساطعة: ج۱ ص۷۰ ـ ۷۱.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23486
صفحه از 435
پرینت  ارسال به