اوّلی به حسب مقصود بالاصاله، در این صورت، نظر و یا قصد اوّلین واجب است.۱
فخر رازی نیز مشابه این دیدگاه را اظهار میدارد؛ با این تفاوت که وی معتقد است اگر مقصود از اوّلین واجب، مقصود بالاصاله باشد و معرفت اﷲ را فعل اختیاری بدانیم، بی شک، معرفت اﷲ اوّلین واجب خواهد بود و اگر معرفت اﷲ اختیاری نباشد، باید نظر و استدلال را اوّلین واجب بشماریم. ولی اگر مقصود از اوّلین، اوّلی به هر جهت باشد، در این صورت، «قصد» اوّلین واجب است.۲
بیجوری نیز معتقد است که اگر مراد از اوّلین واجب، اوّلین واجب به حسب مقصود باشد، معرفت اﷲ اوّلین واجب است؛ ولی اگر مراد از اوّلی، توجّه به اوّلین وسیله باشد، نظر و استدلال اوّلین واجب است و اگر توجّه به راه و وسیله بعید باشد، باید قصد را اوّلین واجب بدانیم.۳
سيّد عميد الدين عُبيدلى در اعتراض به این دیدگاهها میگوید:
۰.اگر معرفت اﷲ از باب شکر منعم و دفع ضرر محتمل واجب باشد، در این صورت، نمیتوان معرفت اﷲ را اوّلین واجب به حسب مقصودِ اوّلاً و بالذّات دانست؛ زیرا مقصود بالاصاله و مراد بالذّات، همان شکر منعم یا دفع ضرر محتمل است. پس باید همان را به عنوان اوّلین واجب معرّفی نمود، نه معرفت اﷲ را.۴
1.. فاضل مقداد، إرشاد الطالبين إلى نهج المسترشدين: ص۱۱۳؛ علامه حلّی، أنوار الملکوت فی شرح الياقوت: ص۹؛ همو، مناهج الیقین: ص۱۹۲؛ همو، معارج الفهم فی شرح النظم: ص۹۱؛ علامه حلّى، تسليک النفس إلى حظيرة القدس: ص۸۶؛ اسدآبادی، التعليقات على شرح العقائد العضدية: ص۶۰؛ تفتازانى، شرح المقاصد: ج۱ ص۲۷۱؛ جرجانی، شرح المواقف: ج۱ ص۲۷۶؛ حمود، الفوائد البهيّة فی شرح عقائد الإمامية: ج۱ ص۲۹؛ ابن خلدون، لباب المحصّل فی أصول الدين: ص۳۰۱.
2.. خواجه نصير، تلخيص المحصّل: ص۵۹.
3.. بیجوری، حاشیة الإمام البیجوری علی جوهرة التوحید؛ تحفة المرید علی جوهرة التوحید: ص۳۷ ـ ۳۸؛ شيرازى، الإشارة إلى مذهب أهل الحق: ص۳۷۲.
4.. عبيدلى، إشراق اللاهوت فی نقد شرح الياقوت: ص۲۹.