93
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

اراده، اوّلین واجب در امور اعتقادی است؛ زیرا افعال اختیاری و اجزای آن‌ها همیشه بر قصد و اراده متوقّف است. نظر و استدلال نیز از جمله افعال اختیاری انسان است، پس نیازمند به قصد است.۱ بنابراین، اوّلین واجب، قصد و اراده است.

نقد و بررسی

قاضی عبد الجبّار معتزلی معتقد است که نباید مشابه این استدلال را که «چون استدلال، مقدّمه معرفت خدا است، پس نخستین واجب است» در مورد قصد و اراده جاری نمود و گفت: «چون قصد مقدّمه استدلال است، پس اوّلین واجب قصد است». او چنین استدلالی را قیاس مع الفارق می‌داند و معتقد است که نظر و استدلال، صرفاً یک فعل است و فعل نیازمند و برآمده از قصد و اراده نیست، هرچند که هر فعل اختیاری‌ای با قصد و اختیار همراه است. قاضی عبد الجبّار برای تقریب به ذهن، مثالی را ذکر می‏کند و می‏گوید:

۰....فرض کنید فردی بر لبه بهشت و جهنّم قرار گرفته است و به مصالح و منافع موجود در بهشت و ضررهای موجود در جهنّم نیز علم دارد و در عین حال، خداوند اراده دخول در بهشت را از وی سلب کرده و اراده دخول به جهنّم را در وی قرار داده باشد. چنین شخصی قهراً به سمت بهشت می‏رود، نه به سمت جهنّم. همین امر نشان می‏دهد که فعل محتاج به قصد نیست، بلکه همراه با آن است. به همین جهت است که اگر خداوند اراده به مقصود را از مکلّف بگیرد و در عین حال، وی را مکلّف به استدلال و کسب نظر نماید، چنین تکلیفی، تکلیف به مالایطاق نیست؛ به خلاف زمانی که نظر و استدلال مقدور فرد نباشد و

1.. تفتازانى‏، شرح المقاصد: ج۱ ص۲۷۱؛ اسدآبادی، التعليقات على شرح العقائد العضدية: ص۶۰؛ جرجانی، شرح المواقف: ج۱ ص۲۷۶؛ جوينى‏، الشامل فی أصول الدين‏: ص۲۲؛ مازندرانى‏، شرح أصول الکافی: ج۵ ص۶۲.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
92

وجوب برای انسان لازم نيست؛ ولی مقدّمه واجب، لازم التحصيل است. پس برای این‌که نظر و استدلال صورت بگیرد، ابتدا باید مکلّف خود را در مقام فرد خالی الذهن و یا شاک قرار دهد، بعد از آن دست به استدلال بزند.

۴. همان‌طور که دیدیم، همه اشکالات نظریه اوّل، مبتنی بر این فرض نادرست بود که مراد از شک، شکّ واقعی باشد؛ در حالی که مقصود، شکّ روشی است؛ یعنی کنار گذاشتن اعتقادات قبلی، برای پرداختن به استدلال. بر این اساس، معنای وجوب شک این است که داوری‏های قبلی باید کنار گذاشته شود. در این صورت، دو فرض وجود دارد: یکی این‌که مکلّف، داوری قبلی ندارد و در ابتدای مسیر اعتقادات است، که ظاهراً فرض متکلّمان نیز همین است. در این صورت، امر به شک، تحصیل حاصل و لغو است. یا این‌که فرد داوری‏هایی از قبل دارد که در این صورت، اگر داوری‏های او روش‌مند و منطقی است، چرا باید آن‌ها را کنار بگذارد؟ بدین سان، نظریه اوّل نادرست به نظر می‏رسد.

۵. افزون بر این، شکّ دستوری نیز خود یکی از افعال اختیاری است و هر فعل اختیاری‌ای مسبوق به اراده و قصد است. در این صورت، شکّ دستوری خود مترتّب بر اراده خواهد شد و نمی‏توان اوّلین واجب بودن شکّ دستوری را پذیرفت.

نظریه دوم: قصد و اراده

بعضی از معتزله،۱ جوینی،۲ ابن فورک۳ و ابو بکر باقلانی۴ معتقدند که قصد و

1.. عبيدلى‏، إشراق اللاهوت فی نقد شرح الياقوت‏: ص۲۹.

2.. علامه حلّى، مناهج اليقين: ص۱۹۲؛ عبيدلى‏، إشراق اللاهوت فی نقد شرح الياقوت‏: ص۲۹؛ اسدآبادی، التعليقات على شرح العقائد العضدية: ص۶۰ و ص۲۷۸؛ تفتازانى‏، شرح المقاصد: ج۱ ص۲۷۲؛ جرجانی، شرح المواقف: ج۱ ص۲۷۶.

3.. جرجانی، شرح المواقف: ج۱ ص۲۷۶؛ اسدآبادی، التعليقات على شرح العقائد العضدية: ص۶۰ .

4.. تفتازانى‏، شرح المقاصد: ج۱ ص۲۷۲؛ اسدآبادی، التعليقات على شرح العقائد العضدية: ص۶۰؛ جرجانی، شرح المواقف: ج۱ ص۲۷۶؛ جوينى‏، الشامل فی أصول الدين‏: ص۲۲.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23652
صفحه از 435
پرینت  ارسال به