او در مرحله زبان، مخالفت خود را ابراز میکند و در مرحله قلب، با شناخت خود همسو است. امّا پیروان دیدگاه دوم معتقدند که عقد القلب، فعل اضطراری انسان نیست، بلکه فرد میتواند به چیزی که شناخته است، تدیّن نورزد و دست به انکار قلبی بزند؛ نه صرفاً انکار زبانی. این اختلاف، یک نزاع مبنایی در باب کیفیت اختیاری بودن افعال است.
در نقد نظریه اوّل باید گفت: اراده همانگونه که در مرحله معرفت حضور دارد ـ چنانکه پیروان نظریه اوّل آن را میپذیرند ، در مرحله تصدیق و میل و عمل بیرونی نیز وجود دارد؛ زیرا علاوه بر دلالت وجدان و علم حضوری، میتوان به تعلّق امر و نهی و ثواب و عقاب به آنها استشهاد نمود. آیات بسیاری در قرآن کریم، افعال تفکّر، تعقّل، تذکّر و اعتبار را ستوده و بدانها امر کردهاند و کسانی را که تفکّر و تعقّل را ترک میکنند، نکوهیدهاند.۱ در این باره، روایات بسیاری نیز وجود دارد. همچنین، آیات قرآنی بسیاری، مؤمنان را به اجتناب از گمان تکلیف کرده و برخی گمانها را نیز گناه شمرده است.۲ در مورد حضور اراده در میل نیز باید به نمونههایی اشاره نمود که برای آنها وعده عقاب داده شده است. قرآن کسانی را که به اشاعه فحشا در میان مؤمنان علاقه دارند، به عذاب دردناک بیم میدهد۳ و یا از دوستی با دشمنان خدا نهی میکند۴ و یا برای کسانی که به لقای خدا امید ندارند و به زندگی دنیا خشنودند، کیفر آتش در نظر میگیرد.۵ در مورد اختیاری بودن اراده نیز باید به آیات و احادیثی اشاره نمود که در آنها از اراده، به صورت یکی از افعال انسان یا خدا سخن به میان آمده و به ارادههای مختلف حسن و قبح، امر و نهی، یا حتّی کیفر و پاداش تعلّق