يُحْبِبْکُمُ اللَّهُ)۱ بر امّت اسلامی نیز لازم است که به پیامبر تأسّی نمایند و در مسئله توحید، علم پیدا کنند. از طرفی نیز اجماع قائم است به عدم فصل میان توحید و سایر اصول عقاید. پس در همه اصول عقاید باید به دنبال شناخت بود.۲
۴. اجماع
با بررسی آرا و افکار اندیشمندان اسلامی، میبینیم همگی بر این باورند که معرفت اﷲ واجب است.۳
ادلّه وجوب نفسی شناخت و معرفت عقلی
۱. از جمله شرایط عمومی تکلیف آن است که فعل، مقدورِ مکلّف باشد؛ یعنی از توان او خارج نباشد. مکلّف کردنِ کسی به فعل غیر مقدورش، عقلاً جایز نیست؛ زیرا مستلزم تکلیف به ما لایطاق است.
در اعتقادات دو امر وجود دارد: شناخت مسئله اعتقادی و تدیّن یا عقدالقلب نسبت به آن. عقدالقلب داشتن به گزاره اعتقادی، فعل اختیاری نیست؛ زیرا عقد القلب و تدیّن به آنها، از امور نفسانیه و از احوالات قلبیه است. حالات قلبیه مثل خضوع، خشوع، خوف، رجاء و رضایت، تابع مبادی خویشاند و هر زمان که این مبادی در نفس ایجاد بشود، حالات قلبی مذکور نیز بدون درنگ شکل میگیرد و اگر این مبادی به وجود نیاید، محال است حالات مذکور نمایان شود؛ زیرا معلول در وجود و عدم خود، تابع علّت تامّهاش است. پس حالات قلبی مذکور، معلول علم و شناخت امر