بدین جهت مطرح میشود که قضایای غیر ریاضی بالضروره صادق نیستند، بلکه امکان کذب در آنها موجود است و معیار یقینی برای صدق آنها یافت نشده و از درجات صدق متفاوتی برخوردار هستند. پس بهترین راه برای توجیه و تبیین صدق آنها، سودمندی در مقام عمل است.۱
نقد: اوّلاً، این ملاک سر از نسبیت در میآورد. مفید بودن، سودمندی، مصلحت و فایده داشتن، نسبت به اشخاص و فرهنگهای مختلف متفاوت است. حتّی ممکن است باوری نسبت به شخص واحد در یک زمان سودمند باشد و در زمان دیگر مضرّ. در این صورت، باید پذیرفت که در زمان اوّل، قضیه صادق است و در زمان دوم کاذب.۲
ثانیاً، سودمندی و کارآیی، منطقاً ملازم با کذب و صدق نیست؛ زیرا ممکن است گزارهای در عمل کارآ و سودمند باشد ولی صادق نباشد، مثل هیئت بطلیموسی که قادر به پیشبینی کسوف و خسوف بود و در مقام عمل نیز سودمند و در عین حال کاذب بود.۳
ج) نظریه انسجامگرایانه
در اوایل قرن بیستم، اتونوبرات۴ و کارل همپل۵ معتقد شدند که صدق نامفهوم مطابقت آنها با واقع نیست؛ زیرا واقع، خارج از دسترس بشر است و نمیتوان به مطابقت یا عدم مطابقت آن حکم کرد، بلکه صدق گزاره و قضیه در گرو
1.. عباسی، «نظریهها در باب چیستی صدق (با تأکید بر دیدگاه استاد مطهری)»؛ حسینزاده، پژوهشی تطبیقی در معرفتشناسی معاصر: ص۱۱۳ ـ ۱۱۵؛ شمس، آشنایی با معرفتشناسی: ص۱۱۸ ـ ۱۱۹؛ موزر، مولدر و تروت، درآمدی موضوعی بر معرفتشناسی معاصر: ص۱۳۸.
2.. عباسی، «نظریهها در باب چیستی صدق (با تأکید بر دیدگاه استاد مطهری)»؛ حسینزاده، پژوهشی تطبیقی در معرفتشناسی معاصر: ص۱۱۶.
3.. حسینزاده، پژوهشی تطبیقی در معرفتشناسی معاصر: ص۱۱۶؛ شمس، آشنایی با معرفتشناسی: ص۱۱۹ ـ ۱۲۰؛ موزر، مولدر و تروت، درآمدی موضوعی بر معرفتشناسی معاصر: ص۱۳۹.
4.. Otto Neubrat.
5.. Carl Hampel.