329
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

چرا همه مسائل عدل، از دایره نصوص خارج باشد؟ بسیاری از مسائل مهمّ مبحث عدل، مثل قضا و قدر، جبر و اختیار و… با نصوص دینی قابل استنباط است. پس در پاره‏ای از مباحث توحید و عدل، می‏توان به نصوص شرعی تکیه نمود.

حتّی در مبحث نبوّت، می‏توان پس از اثبات اصل نبوّت، برخی از اساسی‌ترین مسائل آن را با نصوص دینی ثابت نمود. پس از آن‌که نبوّت شخصی به اثبات رسید، می‏توان از گفتار وی در تبیین و کشف خصوصیات مسائل نبوّت، مثل مبحث عصمت انبیا و غیره بهره گرفت.

در مبحث امامت، به اشاره گذشت که مطابق نظر شیعه، این مبحث، از اصول اعتقادی شمرده می‌شود، نه فروع فقهی. به همین جهت، نقش انحصاریِ اثبات مسائل آن، بر عهده نصوص دینی است.

در مسئله معاد، هم اصل معاد و هم خصوصیات آن را می‌توان با تکیه بر نقل، اثبات کرد و البتّه بسیاری از جزئیات آن، تنها با نصوص دینی قابل اثبات است.

بدین ترتیب، نصوص دینی در تمام اصول اعتقادی کاربرد دارد؛ آن هم نه به عنوان یک کارکرد جزئی و ناچیز، بلکه نقش‌آفرینیِ بسیار پر رنگ و اساسی.

برخی از متفکّران در پاسخ به اشکال فوق، راه دیگری را غیر از آنچه ما ذکر کردیم، در پیش گرفته‌اند. آنان معتقدند که اگر به نصوص دینی، به مثابه یک متن عقلی نگاه کنیم، می‌توان از آن‌ها برای اثبات گزاره‏های اعتقادی بهره گرفت. به عبارت دیگر، گاهی برای استدلال عقلی، به مباحث اعتقادیِ مدوّن در کتب کلامی مراجعه می‏شود و گاه به آیات قرآنیِ متضمّن استدلال‌های عقلی. نباید آیه قرآنی را بدون استدلال عقلیِ مندرج در آن ملاحظه نمود.۱

1.. قاسم، محمود، مقدّمة لمناهج الادلّة فی عقائد الملّة: ص۱۴۸.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
328

ناچیز است و اخبار غیر متواتر هرچند از جهت تعداد کثرت دارند؛ ولی با توجّه به دید افراطی در مباحث کلامی و بر مبنای عدم حجّیت ظنون در اعتقادات، قابل اعتماد نیستند.

به طور خلاصه می‏توان گفت: رویکرد مذکور، از دو عامل اساسی و مهم یعنی «رخ دادن دور در کارکرد تعبّدی وحی» و «عدم حجّیت ظنون اعتقادی» تأثیر پذیرفته است و همین عامل موجب روی‌گردانی از نصوص دینی در امور اعتقادی گشته و در نتیجه، حضور نقل در عرصه علم کلام، چنان ضعیف و کم‌رنگ شده که شاید به چشم نیاید.

نقد و بررسی اشکال رخ دادن دور در کارکرد تعبّدی وحی

این تفکّر که کارکرد تعبّدی وحی با مشکل دور همراه است، با عکس‌العمل‌های متفاوتی مواجه است و گاه نیز انتقادات جدّی به آن وارد می‏شود. به نظر می‏رسد نیازمندی اثبات نبوّت به توحید و عدل، قابل انکار نباشد و به همین جهت نمی‏توان با نصوص شرعی، اصل خداشناسی را ثابت نمود؛ ولی نباید در این امر زیاده‌روی کرد و اصلِ نیازمندی نبوّت به توحید و عدل را دلیل بر عدم کارآیی نصوص دینی در هیچ یک از عرصه‏های مباحث خداشناسی دانست. همان طوری که خواجه نصیرالدین طوسی نیز بدان اشاره کرده،۱ اثبات اصل صانع عالم قادر مختار، با عقل انجام می‏شود؛ ولی با اثبات صانع و سپس نبوّت، چرا در سایر صفات الهی نتوان از نصوص دینی بهره برد؟ قطعاً این موارد، از مصادیق دور خارج است. لذا در اثبات وحدت خدا، تبیین مراتب توحید و مباحث مشابه آن، نصوص دینی می‏تواند نقش‌آفرین باشد.

همچنین در مبحث عدل، قبول داریم که اثبات حسن و قبح، با نصوص شرعی ممکن نیست و باید از طریق عقل به اثبات حسن و قبح پرداخت؛ ولی

1.. خواجه نصير، تلخيص المحصّل: ص۶۸.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23650
صفحه از 435
پرینت  ارسال به