31
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

۲ ـ ۵. ادراک بعد از جهل

ذهن انسان معمولاً با ادراکی انس دارد که بعد از جهل و نادانی به چیزی به وجود می‏آید. هر گاه گفته می‏شود: «فلان امر را شناختم و نسبت به آن آگاهی دارم»، به سرعت این معنا به ذهن می‏رسد که از حالت جهل خارج شده و نسبت به آن علم پیدا شده است. البتّه این سخن، در همه دانش‏‌ها و معلومات روا نیست. مثلاً علم خداوند به موجودات، مسبوق به جهل نیست. مطابق این تقسیم‌بندی، هر گاه دانش مسبوق به جهل و نادانی باشد، واژه «معرفت» به آن اطلاق می‏شود و به آگاهی‌ای که مسبوق به جهل نباشد، «علم» اطلاق می‏کنند.۱

۲ ـ ۶. ادراک شک ناپذیر

برخی از ادراکات انسان ممکن است دچار تردید یا تزلزل گردد و یا حتّی همان زمانی که این دانش برای انسان شکل می‏گیرد، اطمینان کامل به صدق و مطابقت آن وجود نداشته باشد. فراوان اتّفاق می‏افتد که گزاره‏ای را باور داریم، ولی هر لحظه نیز احتمال می‏دهیم که خلاف آن گزارش شود؛ مثل کشفیات و تجربه‏های علمی که در آن‌ها، هر لحظه احتمال کشف جدید و مخالف با دانسته فعلی وجود دارد. ولی برخی از معلومات انسان تردیدناپذیرند. مثلاً قضایای پایه ریاضی و یا قضایای بدیهی اوّلی در علم منطق، از اموری هستند که تردیدی در صدق آن‌‌ها وجود ندارد. مطابق این اصطلاح، «معرفت» دانشی است که هیچ شکّی در آن روا نباشد. این کاربرد معمولاً در میان صوفیه رواج دارد و از اصطلاحات آنان شمرده می‏شود.۲

1.. حسينى‏، مفتاح الباب: ص۷۰؛ سجّادى‏، فرهنگ معارف اسلامى: ج‏۳ ص۱۸۴۶؛ تهانوى‏، کشّاف اصطلاحات الفنون و العلوم: ج‏۲ ص۱۵۸۳؛ جميل صليبا، المعجم الفلسفى: ج‏۲ ص۳۹۲؛ حسین‌زاده، پژوهشی تطبیقی در معرفت‌شناسی معاصر: ص۴۴.

2.. تهانوى‏، کشّاف اصطلاحات الفنون و العلوم: ج‏۲ ص۱۵۸۳؛ جيرار جهامى‏، موسوعة مصطلحات الفلسفة عند العرب‏: ص۸۱۲ .


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
30

روی می‏آورد و مفاد قضیه را تأیید یا تکذیب می‏کند، واژه «علم» را به کار می‏برند.۱

۲ ـ ۳. درک دو باره چیزی

شاید بار‌ها برای هر شخصی اتّفاق افتاده باشد که چیزی را درک کند ولی به دلایل مختلف و گاه نامعلوم، آن را فراموش نماید. در صورتی که همین مطلبِ فراموش شده، دو باره برای وی معلوم گردد، اصطلاحاً واژه «معرفت» را به کار می‏برند؛ به خلاف آگاهی اوّل که از آن با نام «علم» یاد می‏شود.۲

۲ ـ ۴. ادراک جزئی از روی دلیل

ممکن است اطلاع یافتن از امر جزئی، در اثر استدلال کردن باشد. مثلاً با توجّه به روشنایی هوا، به روش اِنّی (پی بردن از معلوم به علّت)، به وجود خورشید استدلال شود. در این صورت، با بهره‌گیری از استدلال است که از وجود خورشید، شناختی حاصل شده است. ولی گاه ممکن است آگاهی به امر جزئی، از روی استدلال نباشد بلکه به گفته شخصی اعتماد شود؛ مثلاً کسی که نابینا است، جهت آگاه شدن از طلوع یا غروب خورشید و یا مسائل مختلف دیگر، به گفته دیگران تکیه می‏کند. طبق این تقسیم‏بندی، شناختِ حاصل شده به امر جزئی از روی استدلال را «معرفت» و شناخت غیر استدلالی را «علم» گویند.۳

1.. ملا صدرا، مفاتيح الغيب‏: ص۱۳۴؛ حسينى‏، مفتاح الباب‏: ص۷۰؛ سميح دغيم‏، مصطلحات الإمام الفخر الرازی: ص۷۳۶؛ جميل صليبا، المعجم الفلسفى: ج‏۲ ص۳۹۲؛ تهانوى‏، کشّاف اصطلاحات الفنون و العلوم: ج‏۲ ص۱۵۸۳؛ حسین‌زاده، پژوهشی تطبیقی در معرفت‌شناسی معاصر: ص۴۴.

2.. ملا صدرا، مفاتيح الغيب‏: ص۱۳۴؛ فيّاض لاهيجى‏، گوهر مراد: ص۵۴؛ جيرار جهامى‏، موسوعة مصطلحات الفلسفة عند العرب:‏ ص۸۱۲؛ تهانوى‏، کشّاف اصطلاحات الفنون و العلوم: ج‏۲ ص۱۵۸۳؛ حسین‌زاده، پژوهشی تطبیقی در معرفت‌شناسی معاصر: ص۴۴.

3.. سجّادى‏، فرهنگ معارف اسلامى: ج‏۳ ص۱۸۴۶؛ تهانوى‏، کشّاف اصطلاحات الفنون و العلوم: ج‏۲ ص۱۵۸۳؛ جميل صليبا، المعجم الفلسفى: ج‏۲ ص۳۹۲؛ حسین‌زاده، پژوهشی تطبیقی در معرفت‌شناسی معاصر: ص۴۴.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23708
صفحه از 435
پرینت  ارسال به