۲ ـ ۱. واقعگرایی مستقیم یا نظریه مبتنی بر فهم متعارف
این نظریه، از چهار رکن تشکیل شده است:
الف ـ ادراکگر: همان شخصی که ادراک میکند.
ب ـ ادراک شونده: همان امری که ادراک میشود؛ امری که در ورای وجود ادراک کننده است و از جمله امور واقعی و خارجی است.
ج ـ تجربه حسّی یا ادراک حسی: تجربهای که در ادراکگر حاصل میشود. این، همان چیزی است که ادراکگر در نفسش نسبت به شیء بیرون از خود دارد.
د ـ نسبت علّی: رابطه سببیت میان شیء ادراک شده و ادراکگر.
این نظریه با توجّه به رکن دوم خود، در زمره نظریات واقعگروی مستقیم قرار میگیرد؛ زیرا ادراک شونده را همان امر خارجی بدون وساطت دادههای حسّی قلمداد میکند. همچنین با توجّه به مؤلّفه چهارم نیز داخل در نظریات علّی در باب ادراک حسّی است. در واقع با توجّه به مؤلّفه دوم، صرفاً بر ارتباط مستقیم میان ادراکگر و ادراک شونده تأکید شده؛ ولی منشأ و چگونگیِ این ارتباط با مؤلّفه مذکور تبیین نمیشود، بلکه با گنجاندن مؤلّفه چهارم میتواند چنین تبیینی را انجام دهد.۱
نقدهای وارد بر نظریه واقعگروی مستقیم
اوّلاً، این نظریه چگونه میتواند خطاهای حسّی را توجیه کند؟ شاید برای افراد مختلفی این خطا رخ داده باشد که مثلاً فرد در هنگام مواجهه با شیء خاص، ابتدا تصوّر میکند که رنگ آن آبی غلیظ است، ولی بعد از دقّت بیشتر و نگاه دقیقتر، میبیند بنفش یا سرمهای است. حال اگر این ادراک حسّی، حاصل تأثیر علّی شیء