189
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

در کتب کلامی، دین و احکام شرعی را لطفی جهت دست‌یابی به احکام و تکالیف عقلی دانسته‏اند و معتقدند انسان با پای‌بندی به تکالیف شرعی، بهتر می‏تواند به تکالیف عقلی بپردازد و به همین جهت، تکلیف شرعی، لطف شمرده می‏شود. از طرفی نیز تکالیف شرعی، بدون پیامبران قابل شناخت نیست. پس باید پیامبرانی برای بشر فرستاده شود تا در سایه آن به تکالیف شرعی و در نتیجه به تکالیف عقلی دست‌یافت.

استدلال دیگری که در کتاب‌های کلامی ارائه می‏شود، این است که انسان با تکیه بر عقل خود نمی‏تواند به سعادت و هدایت نهایی برسد؛ زیرا راه‌های هدایت و سعادت را با عقل صرف نمی‏توان شناخت. پس نیاز به شخصی است که این راه‌ها را از طریق وحی دریافت کرده باشد و به بشر نیز اعلام کند. چنین شخصی، جز انبیا و پیامبران الهی نخواهد بود. تنها پیامبران هستند که به همه راه‌های منجر به سعادت و هدایت بشر علم و آگاهی دارند. این استدلال به وضوح، لطف بودن بعثت و ارسال پیامبران را نشان می‏دهد.۱

۵ ـ ۲. امامت

در میان متکلّمین اسلامی، کم‌تر کسی یافت می‏شود که وجوب امامت را نپذیرد. این عدّه به اندازه‏ای کم هستند که سیّد مرتضی معتقد است آن‌ها به جهت کمیِ اعضا، به عنوان یک گروه هم نمی‏توانند مطرح باشند.۲ سایر متکلّمین در اصل وجوب امامت با یکدیگر اتّفاق نظر دارند؛ ولی در ملاک و منشأ این وجوب، دیدگاه واحدی ارائه نکرده‏اند. اشاعره و برخی از فرق کلامی، منشأ و ملاک وجوب امامت را نص و شرع می‏دانند و امامیه و معتزله آن را به عقل واجب می‏دانند.

1.. شيخ مفيد، النکت فی مقدّمات الاُصول‏: ص۴۱؛ همو، النکت الإعتقادية: ص۳۵؛ علامه حلّى، کشف المراد: ص۱۵۲؛ سبحانی، الإلهيات على هدى الکتاب و السنّة و العقل: ج۳ ص۵۱.

2.. سیّد مرتضى‏، الشافی فی الإمامة: ج۱ ص۶۷.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
188

لطف مقرّب. مقصود از لطف محصّل آن است که مکلّف به این لطف توجّه نموده، با التزام به آن به هدف برسد؛ مثل این‌که خداوند پیامبران را برای هدایت بشر می‏فرستد و افراد انسانی نیز با توجّه به این ارسال رسل، از دستور آن‌ها تبعیت می‏نمایند و در نهایت نیز هدایت‌پذیر می‌شوند و به سعادت نائل می‏آیند. مقصود از لطف مقرّب آن است که مکلّف می‏توانست با توجّه نمودن و التزام‌ورزی به آن، به هدف از فعل برسد، ولی به دلایل مختلف دست به چنین کاری نزده است؛ مثل این‌که خداوند پیامبران را برای هدایت بشر می‏فرستد، ولی برخی از مردم از پذیرش دستور آن‌ها سر باز می‏زنند. در نتیجه، هدایت نمی‏شوند و به سعادت هم نمی‏رسند. در این صورت، لطف در حالت اقتضا باقی می‏ماند؛ ولی در لطف محصّل، لطف از اقتضا به فعلیت می‏رسد.

از قاعده وجوب لطف، در استنباط بسیاری از مسائل مهم و ریشه‏ای علم کلام استفاده شده است. در ادامه، به برخی از این موارد اشاره می‏شود.

۵ ـ ۱. بعثت پیامبران

انسان با عقل خود، به پاره‌ای از تکالیف عقلی دست می‌یابد. مثلاً می‏تواند با استدلال عقلی، وجوب معرفت اﷲ را بشناسد؛ زیرا به بداهت عقلی می‌فهمد که باید ضرر محتمل را از خود دفع کند. از سوی دیگر، در دنیا انسان‏هایی یافت می‏شوند که تمام عمر خود را صرف هدایت و اصلاح جامعه کرده‏اند و پیاپی از وجود خداوند و جهان پس از مرگ خبر می‏دهند و در برابر مخالفت با آن نیز گرفتاری در عذاب الهی را پیش‌بینی کرده‏اند. پس عقل حکم می‏کند که انسان باید در پی دفع ضرر محتمل باشد و به دنبال شناخت راه صحیح برود و اگر راه صحیح منجر به پذیرش خدا باشد، باید بدان پای‌بند باشد و اگر به خلاف آن دست یابد، دغدغه و نگرانی از عذاب الهی نخواهد داشت. پس یکی از احکام عقلی، دفع ضرر محتمل است. یکی دیگر از این احکام عقلی، وجوب شکر منعم است.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23680
صفحه از 435
پرینت  ارسال به