در التعریفات نیز میتوان ملاحظه نمود.۱ فاضل مقداد نیز در تعریف اصل میگوید: «اصل، همان دلیل است که مدلول متوقّف بر آن است».۲ در کتاب المعتمد نیز اصل را آن چیزی میداند که معرفت به امر دیگر را ایجاد کند.۳
معنای فرع
واژهشناسان در بیان معنای «فرع» نیز تقریباً دیدگاه واحدی دارند و فرع را در مقابل اصل میدانند:
۰.اصل، همان چیزی است که شیء دیگر بر آن بنا شده است و در مقابل، فرع همان شیء تکیه کرده و بنا نهاده شده بر غیر است.۴
در کتب لغت، از عبارات گوناگونی برای بیان معنای فرع بهره بردهاند، همچون: «فرعُ کلِّ شیءٍ أعلاه»،۵ «فرعُ کلِّ شیءٍ أعلاه و هو یتفرّعُ عن أصله»۶ و «یدلّ علی علوّ ارتفاع».۷
معنای مذهب
کتب لغت، «مذهب» را به معنای عقیدهای دانستهاند که به سمت آن، تمایل پیدا شده است.۸ در تعریف اصطلاحی نیز مذهب به فرقهای گفته میشود که بعد از رحلت پیامبر عظیم الشأن اسلام، راه و روش اعتقادیِ خاصّی را برگزیده است.۹
1.. جرجانی، التعريفات: ص۱۲.
2.. فاضل مقداد، إرشاد الطالبين إلى نهج المسترشدين: ص۱۴.
3.. ملاحمی خوارزمی، المعتمد فی اُصول الدین: ص۲۷۹.
4.. مصطفوى، التحقيق فی کلمات القرآن الکريم: ج۹ ص۶۳ ـ ۶۴.
5.. ابن منظور، لسان العرب: ج۸ ص۲۴۶؛ ابن اثير، النهاية فی غريب الحديث: ج۳ ص۴۳.
6.. طريحى، مجمع البحرين: ج۳ ص۳۷۳.
7.. ابن فارس، معجم مقاییس اللغة: ج۴ ص۴۹۱.
8.. ابن منظور، لسان العرب: ج۸ ص۳۹۴.
9.. حمود، الفوائد البهيّة فی شرح عقائد الإمامية: ج۱ ص۶۲.