105
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

در التعریفات نیز می‏توان ملاحظه نمود.۱ فاضل مقداد نیز در تعریف اصل می‏گوید: «اصل، همان دلیل است که مدلول متوقّف بر آن است».۲ در کتاب المعتمد نیز اصل را آن چیزی می‏داند که معرفت به امر دیگر را ایجاد کند.۳

معنای فرع

واژه‌شناسان در بیان معنای «فرع» نیز تقریباً دیدگاه واحدی دارند و فرع را در مقابل اصل می‌دانند:

۰.اصل، همان چیزی است که شیء دیگر بر آن بنا شده است و در مقابل، فرع همان شیء تکیه کرده و بنا نهاده شده بر غیر است.۴

در کتب لغت، از عبارات گوناگونی برای بیان معنای فرع بهره برده‌اند، همچون: «فرعُ کلِّ شیءٍ أعلاه»،۵ «فرعُ کلِّ شیءٍ أعلاه و هو یتفرّعُ عن أصله»۶ و «یدلّ علی علوّ ارتفاع».۷

معنای مذهب

کتب لغت، «مذهب» را به معنای عقیده‏ای دانسته‌اند که به سمت آن، تمایل پیدا شده است.۸ در تعریف اصطلاحی نیز مذهب به فرقه‏ای گفته می‏شود که بعد از رحلت پیامبر عظیم الشأن اسلام، راه و روش اعتقادیِ خاصّی را برگزیده است.۹

1.. جرجانی، التعريفات‏: ص۱۲.

2.. فاضل مقداد، إرشاد الطالبين إلى نهج المسترشدين‏: ص۱۴.

3.. ملاحمی خوارزمی، المعتمد فی اُصول الدین: ص۲۷۹.

4.. مصطفوى، التحقيق فی کلمات القرآن الکريم: ج۹ ص۶۳ ـ ۶۴.

5.. ابن منظور، لسان العرب: ج۸ ص۲۴۶؛ ابن اثير‏، النهاية فی غريب الحديث: ج۳ ص۴۳.

6.. طريحى‏، مجمع البحرين: ج۳ ص۳۷۳.

7.. ابن فارس، معجم مقاییس اللغة: ج۴ ص۴۹۱.

8.. ابن منظور، لسان العرب: ج۸ ص۳۹۴.

9.. حمود، الفوائد البهيّة فی شرح عقائد الإمامية: ج۱ ص۶۲.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
104

یکی از اشکالات پیشِ روی این مبحث، نپرداختن صریح و متمرکز به آن است. علما و متفکّران نیز گاه با تکیه بر بدیهی بودن و وضوح معناییِ اصول دین، بحث علمی عمیق و ریشه‏ای در تعیین مصادیق آن ارائه نکرده‏اند و پژوهش مستقل و اختصاصی برای آن تدوین ننموده‏اند. همین امر ما را در دسترسی به منابع اصلی و تخصّصی، با مشکل روبه رو می‏کند؛ هرچند در لابه‌لای مباحث فقهی و حدیثی و کلامی، می‏توان به بحث‏های جسته و گریخته‏ای دست یافت، ولی این مباحث به قدری پراکنده و کوتاه است که نمی‏توان به جمع‏بندی جامع و مشخّصی رسید. در این نوشتار به تبیین مباحث مختلف و زوایای گوناگون مبحث اصول دین پرداخته می‏شود.

معنای اصل

لغت‌پژوهان در ارائه معنای واژه «اصل» تقریباً اتّفاق نظر دارند و معتقدند که اصل همان پایه و ریشه هر چیزی را گویند که سایر بخش‏ها بر آن مبتنی است. البتّه برای بیان این معنا، گاه از تعابیر مختلفی استفاده می‏کنند، مانند: «أسفلُ کلِّ شیء»،۱ «أصلُ الشیء أسفله»،۲ «التی منها الشیء»،۳ «هو ما یُبنی علیه الشیء».۴

در کتب مختلف کلامی نیز اصل را به همان معنای لغوی تفسیر کرده‏اند. فاضل مقداد در شرح عبارتِ «فی ما يجب على عامّة المکلّفين من معرفة أصول الدّين» از علامه حلّی، به شرح واژه اصول می‌پردازد و می‏گوید: «اصل، آن چیزی است که چیز دیگری بر آن مبتنی است».۵ مشابه همین گفتار را

1.. ابن منظور، لسان العرب: ج۱۱ ص۱۷.

2.. ف‍ی‍ّوم‍ی‏، ال‍م‍ص‍ب‍اح‏ ال‍م‍ن‍ی‍ر: ج۲ ص۱۶.

3.. طريحى‏، مجمع البحرين: ج۵ ص۳۰۶.

4.. مصطفوى، التحقيق فی کلمات القرآن الکريم: ج۱ ص۹۵.

5.. علامه حلّى، الباب الحادی عشر مع شرحيه النافع يوم الحشر: ص۳.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23689
صفحه از 435
پرینت  ارسال به