101
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

در فرض واجب نبودن معرفت اﷲ معنا ندارد مقایسه‌ای میان آن و سایر واجبات صورت بگیرد. ما در صفحات پیشین،۱ ذیل این بحث که «مقصود اصلی در اعتقادات چیست؟»، به ادلّه عقلی و نقلی وجوب معرفت اﷲ نیز اشاره کردیم و گفتیم که برای اثبات وجوب شناخت خداوند، به چهار دلیل استناد شده که عبارت‌ بودند از: وجوب شکر منعم، دفع ضرر محتمل،۲ نصّ۳ و اجماع.۴ امّا با توجّه به این‌که در این جا بحث بر سرِ «اوّلین واجب» است و هنوز قرآن و احادیث اثبات نشده، استدلال به نقل و اجماع در این بحث درست نیست. ادلّه عقلی هم شکر منعم و دفع ضرر محتمل را واجب می‏کند و شناخت خدا مقدّمه این واجبات است. پس، طبق ادلّه عقلی، واجب اوّل را باید «شکر منعم» و «دفع ضرر محتمل» بدانیم که شناخت خدا مقدّمه انجام این دو تکلیف شمرده می‌شود. نظر و استدلال نیز مقدّمه شناخت خدا، و اراده و قصد مقدّمه نظر و استدلال است؛ مگر این‌که بگوییم عقل از طریق این دو، در صدد اثبات وجوب شناخت خدا است و مقصود اصلی، شناخت خدا است. گذشته از این‌که اگر به معرفت فطری معتقد باشیم، اوّلین واجب اصلیِ اعتقادی، اعتقاد و ایمان به خدا خواهد بود.

نظریه پنجم: تفصیل

برخی از متکلّمان معتقد به تفصیل هستند و بر این رأی‌اند که اگر مقصود از اوّلین واجب، مقصود بالاصاله و مقصود بالذّات از واجب باشد، معرفت اﷲ اوّلین واجب اعتقادی است و اگر مقصود از اوّلین، اوّلی به هر جهت باشد نه

1.. فصل اوّل، گفتار سوم، ص۸۵ ـ ۸۷.

2.. حلبى‏، تقريب المعارف‏: ص۶۵ ـ ۶۶؛ سبزوارى، الخلاصة فی علم الکلام‏: ص۳۴۸؛ بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام‏: ص۲۸ ـ ۲۹؛ قزوينى‏، الآلوسی و التشيّع‏: ص۲۵۳.

3.. کاشف الغطاء، النور الساطع فی الفقه النافع: ج۲ ص۱۰۷؛ بيارجمندى، مدارک العروة: ج۱ ص۱۵۴.

4.. آمدى، أبکار الأفکار فی أصول الدين: ج۱ ص۱۵۶؛ جوينى‏، الشامل فی أصول الدين‏: ص۲۰ ـ ۲۱.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
100

این حقّ خدا بر خلقش نیست که قبل از آن‌که [خودش را] به آنان معرّفی کند، [او را] بشناسند. حقّ بندگان بر خداوند است که خدا [خود را] به آنان بشناسانَد و حقّ خدا بر بندگان این است که هر گاه [خود را] به آنان شناسانْد، بپذیرند.

اگر از این اشکال صرف نظر کنیم و فرض کنیم که آدمیان معرفت فطری و قلبی ندارند، بر اساس استدلال‏های پیش‌گفته، اوّلین واجب، شناخت خدا یا شکر منعم است و نظر و استدلال نیز از باب مقدّمه، واجب می‌شود، همان‌طور که در نظریه چهارم خواهد آمد.

نظریه چهارم: معرفت الله

در کتب کلامی، این دیدگاه را به ابوالحسن اشعری و معتزله بغداد نسبت داده‏اند که شناخت خدا اوّلین واجب است.۱ در تبیین این دیدگاه، چنین گفته شده که وجوب سایر واجبات و حرمت همه محرّمات، بر پایه اثبات معرفت اﷲ است. اگر معرفت اﷲ ثابت شد، می‏توان وجوب سایر افعال و لزوم انجام دادن آن‌ها و همچنین حرمت برخی از افعال و لزوم دوری از آن‌ها را پذیرفت؛ ولی اگر وجود خداوند ثابت نشود، طبیعتاً سایر فروع اعتقادی و فروع فقهی معنا نخواهد داشت. معناداریِ مسائل اعتقادی و فقهی، در سایه معرفت اﷲ است. پس معرفت اﷲ اوّلین واجب از میان واجبات است.۲

برای تبیین این دلیل، لازم است اصل وجوب معرفت اﷲ نیز تبیین شود؛ زیرا

1.. فاضل مقداد، إرشاد الطالبين إلى نهج المسترشدين‏: ص۱۱۳؛ علامه حلّی، أنوار الملکوت فی شرح الياقوت:‏ ص۹؛ همو، معارج الفهم فی شرح النظم‏: ص۹۱؛ همو، مناهج الیقین: ص۱۹۲؛ خواجه نصير، تلخيص المحصّل: ص۵۹؛ جوينى‏، الشامل فی أصول الدين‏: ص۲۱؛ عبيدلى‏، إشراق اللاهوت فی نقد شرح الياقوت‏: ص۲۴؛ اسدآبادی، التعليقات على شرح العقائد العضدية: ص۵۹ ـ ۶۰ و ۲۷۶؛ تفتازانى‏، شرح المقاصد: ج۱ ص۲۷۲؛ جرجانی، شرح المواقف: ج۱ ص۲۷۶؛ حمود، الفوائد البهيّة فی شرح عقائد الإمامية: ج۱ ص۲۹.

2.. تفتازانى‏، شرح المقاصد: ج۱ ص۲۷۲؛ جرجانی، شرح المواقف: ج۱ ص۲۷۶؛ اسدآبادی، التعليقات على شرح العقائد العضدية: ص۵۹ ـ ۶۰ و ۲۷۶.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23715
صفحه از 435
پرینت  ارسال به