اهل کتاب را در نظر پیامبر صلی الله علیه و اله کوچک جلوه داده است. در واقع با سنجش میان سطح سختی وارده بر آن بزرگواران، تحمّلپذیرتر بودن سختی پیامبر صلی الله علیه و اله را نمایان ساخته است.
دو. نافرمانی و هدایتناپذیری
عدم پذیرش دعوت پیامبر صلی الله علیه و اله و مخالفت با اوامر ایشان از نگرانیهایی بود که ایشان را آزار میداد؛ چرا که یکی از آرزوهای پیامبر صلی الله علیه و اله این بود که همه مردم، هدایت شده و اسلام را بپذیرند؛ امّا وقتی این مخالفتها را مشاهده مینمود، غمگین و ناراحت میشد.۱ این در حالی است که اگر شخصی ببیند افرادی که از حق گریزاناند، حتّی از دستورهای کسی که از جایگاه بالاتری از وی قرار دارد نیز پیروی نمیکنند، با این مشکل، راحتتر کنار میآید؛ چرا که میفهمد آنان به هیچ وجه قابل هدایت نیستند که حتّی از اوامر مافوق او سرپیچی کردهاند. از این رو، خدای متعال با بیان سابقه نافرمانیِ بیشتر افراد از جمله ابلیس از دستورهای وی، به پیامبرش دلداری میبخشد که دیگر به خاطر نافرمانی برخی مردم، این قدر نگران و اندوهگین نباشد.
در روایتی از امام کاظم علیه السلام ذیل آیه ۳۴ سوره بقره۲ و ۱۱۶ سوره طه۳ که جریان امر خداوند بر سجده آدم علیه السلام و نافرمانی ابلیس را بیان مینماید، میخوانیم که علی بن جعفر از ایشان نقل میکند:
لَمَّا رَأَی رَسُولُ اللَّهِ۹ تَیماً وَعَدِیاً وَبَنِی أُمَیةَ یرْکبُونَ مِنْبَرَهُ أَفْظَعَهُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَک وَتَعَالَی قُرْآناً یتَأَسَّی بِهِ (وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى) ثُمَّ أَوْحَی إِلَیهِ یا مُحَمَّدُ إِنِّی أَمَرْتُ فَلَمْ أُطَعْ فَلَا تَجْزَعْ أَنْتَ إِذَا أَمَرْتَ فَلَمْ تُطَعْ فِی وَصِیكَ.۴
چون رسول خدا۹ در خواب دید که تَیم و عَدی و بنیامیّه بر منبر او مینشینند، او را هراس و غم گرفت. پس خدای تبارک و تعالی آیه قرآنی