«إنْ»، نافیه و «کلٌّ» از الفاظ عموم و تنوین آن، عوض از محذوف است، یعنی: «کلّهم». عبارت «إلّا کذَّبَ الرُّسُلَ» استثنا از نفی جنس و مفید تأکید حصر است؛ یعنی، این اقوام آن قدر به تکذیب پیامبران خود پرداختند که گویی به جز تکذیب، هیچ کار و یا صفت دیگری نداشتند.۱
آری: تکذیب و انکار پیامبران، سنّتی است که در امّتهای گذشته نیز جریان داشته است، به طوری که در آیه در پی، با عنوان «دأب آل فرعون» ـ عادتی که همواره یکنواخت بماند۲ ـ بیان شده است و کفر کافران عصر بعثت را به این رذیله و خوی ناپسند آل فرعون، تشبیه نموده است:
(کدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کذَّبُوا بِآیاتِنا.۳
ایشان عادتی نظیر عادت آل فرعون و امّتهای پیش از ایشان دارند که آیات خدا را تکذیب کردند).
به هر حال، آنچه در این آیات نسبت به فراگیر بودن تکذیب پیامبران الهی بیان شد، موجب دلگرمی پیامبر صلی الله علیه و اله و آرامش روحی ایشان شده است.
دو. اعراض
در گروهی از آیات به جریان رویگردانی افراد اشاره شده است که نه تنها مردم نسبت به دستورهای انبیا بیاعتنا بودند و دعوت آنها را اجابت نمیکردند، بلکه در باره هیچ یک از نشانههای قدرت و حکمت الهی، اعم از آیات آفاقی و انفسی، تفکّر و اندیشه نمیکنند و دائم از آنها رویگرداناند.
(وَكَأَيِّن مِّن آيَةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ.۴
و چه بسیار نشانهای [از خدا] در آسمانها و زمین که آنها از کنارش میگذرند و از آن رویگرداناند!).
بنا بر این اگر به آیات قرآن که بر پیامبر صلی الله علیه و اله نازل میشود، ایمان نیاورند، نباید تعجب کرد؛ چرا که آنها دائماً بر نشانههای قدرت و حکمت خدا در طبیعت و