۹. تقویت «خدا ـ یادآور»
مراد از این روش، اطمینانبخشی نسبت به حفظ و به خاطر سپردن معلومات از جانب خدای متعال است. ترس از فراموشی دانستهها و داشتههای ذهنی بویژه آنچه برای انسان دارای اهمیت است، از عوامل ایجاد نگرانی و تنیدگی است. در مقابل، کسب اطمینان از نگهداشت دادهها، باعث از بین رفتن نگرانیهای ناشی از فراموشی و از دست دادن آنهاست. حصول چنین اطمینانی، ممکن است با تکرار کردن، نوشتن، نسخهبرداری از معلومات و... به دست آید؛ امّا هیچ یک از این روشها، موجب اطمینان صد در صد نخواهد شد. در نتیجه، همچنان ترس از فراموشیِ آنها موجب گرفتگی خاطر و نگرانی خواهد بود. امّا در صورتی که این اطمینان، از سوی کسی صورت بگیرد که هم خالق حافظه و یادآوری است و هم اعطاکننده نسیان و فراموشی، جای هیچ گونه نگرانی و دلهره نخواهد بود.
یکی از نگرانیهای پیامبر خدا صلی الله علیه و اله، ترس از فراموشی وحی الهی بود. شاید منشأ این نگرانی این بود که وی احساس مینمود او نیز مانند دیگر انسانها، باید برای به خاطر سپردن دادههایش، آیات نازل شده را تکرار کند تا مبادا آیه یا بخشی از آن را فراموش نماید و اینکه در صورت عدم تکرار کلمات و جملات وحی، تصویر آنها در ذهن شریفش باقی نمیماند. لذا قبل از به پایان رسیدن وحی، به تکرار آنها مبادرت مینمود.
بنا بر نقل «ابن عبّاس» ذیل آیه شانزده سوره قیامت،۱ پیامبر صلی الله علیه و اله به خاطر عشق و علاقه شدیدی که به دریافت و حفظ قرآن داشت، هنگامی که پیک وحی، آیات را بر او میخواند، همراه او زبان خود را حرکت میداد و عجله میکرد. لذا خداوند او را از این کار، نهی نمود.۲ همین مضمون با کمی تفاوت از «سدی»، ذیل آیه ۱۱۴ سوره طه۳ نیز نقل شده است.۴ ابن عبّاس ذیل آیه شش سوره اعلی نیز میگوید:
1.. (لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ) (سورۀ قیامت، آیۀ ۱۶).
2.. کان النبی صلی الله علیه و اله إذا نزل عليه القرآن عجل بتحريک لسانه لحبه إياه و حرصه علی أخذه و ضبطه مخافة ان ينساه فنهاه الله عن ذلک (تفسیر نور الثقلین، ج۵، ص۴۶۳).
3.. (وَ لَا تَعْجَلْ بِالْقُرْءَانِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضَىٰ إِلَيْكَ وَحْيُهُ) (سورۀ طه، آیۀ ۱۱۴).
4.. کان النبی صلی الله علیه و اله إذا أنزل عليه جبريل بالقرآن أتعب نفسه فی حفظه حتی يشق علی نفسه يتخوف ان يصعد جبريل و لم يحفظه فينسی ما علمه فقال الله (وَ لَا تَعْجَلْ بِالْقُرْءَانِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضَىٰ إِلَيْكَ وَحْيُهُ و قال لا تُحَرِّک بِهِ لِسانَك لِتَعْجَلَ بِه) (الدر المنثور، ج۴، ص۳۰۹). در وجه نزول این دو آیه، افزون بر وجه فوق مبنی بر عجلۀ پیامبر صلی الله علیه و اله در خواندن قرآن به خاطر حفظ و به ذهن سپردن آن، دیدگاههای متفاوت دیگری ذکر شده است. برخی نهی از عجله در آیۀ اول را نهی از عجله در ابلاغ دعوت دانستهاند (ر. ک: تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۲۹۶). عدهای نیز بر خلاف مشهور، معتقدند که مخاطب آیه، گنهکاران در قیامتاند که به آنها گفته میشود: در خواندن نامۀ اعمالتان عجله نکنید (ترجمۀ مجمع البیان، ج۲۶، ص۱۱۳). همچنین در آیۀ دوم، گروهی عجله در املای بر اصحاب و برخی درخواست نزول وحی را از معانی آن شمردهاند (همان، ج۱۶، ص۷۷). علّامه طباطبایی از این آیات برای اثبات نزول دفعی و تدریجی قرآن استفاده نموده و آیۀ اوّل را این طور تفسیر مینماید که پیامبر صلی الله علیه و اله به هنگام نزول تدریجی آیات، گاه بر جبرئیل پیشقدم میشد و زودتر، برخی کلمات را تکرار مینمود. قرآن دستور میدهد در این کار، عجله مکن و بگذار نزول تدریجی هر کدام به موقع خود انجام گیرد (ترجمۀ تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۳۰۰).