صفت افترا و ساختگی بودن از قرآن تأکید مینماید: (ما كانَ هذَا الْقُرْآنُ أَنْ يُفْتَری مِنْ دُونِ اللَّه؛۱ چنان نيست كه اين قرآن از جانب غير خدا [و] به دروغ ساخته شده باشد). همچنین هنگامی که خطاب به پیامبر صلی الله علیه و اله گفتند: (لَسْتَ مُرْسَلاً؛۲ تو فرستاده [خدا] نيستی!)، خداوند، پیامبری و رسالت وی را قطعی میداند: (إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلينَ؛۳ قطعاً تو از رسولانی).
همچنین در برابر اتّهام انتساب آموختههای خود از بشر به خدا: (يَقُولُونَ إِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ؛۴ میگويند: جز اين نيست كه قرآن را بشری به او میآموزد!)، با بیان تفاوت زبان قرآن و زبان فردی که تعلیم قرآن را به او نسبت میدهند، این اتهام را از ایشان میزداید: (لِسانُ الَّذي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهذا لِسانٌ عَرَبِيٌّ مُبينٌ؛۵ زبان كسی كه اينها را به او نسبت میدهند، عجمی است؛ ولی اين [قرآن]، زبان عربی آشكار است). چنانچه در برابر اتّهام کهانت، این گونه از حریم وی دفاع میکند: (فَذَكِّرْ فَما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِكاهِنٍ وَلا مَجْنُونٍ؛۶ پس تذكّر ده، كه به لطف پروردگارت تو كاهن و مجنون نیستی!). همچنان که در برابر گمان باطل برخی مسلمانان صدر اسلام، مبنی بر خيانت پيامبر صلی الله علیه و اله در غنايم جنگی، ایشان را از خیانت، منزّه و پیراسته میداند: (وَ مَا كاَنَ لِنَبیٍّّ أَن يَغُلَّ؛۷ ممكن نيست هيچ پيامبری خيانت كند).
در جای دیگر، پس از آن که ادّعای کافران مبنی بر مددرسانی جمعی از غير مسلمانان به پيامبر صلی الله علیه و اله در ساختن و پرداختن قرآن و نسخهبرداری از افسانههای
1.. سورۀ یونس، آیۀ ۳۷. نیز، ر. ک: سورۀ یوسف، آیۀ ۱۱۱.
2.. سورۀ رعد، آیۀ ۴۳.
3.. سورۀ بقره، آیۀ ۲۵۲؛ سورۀ یس، آیۀ ۳.
4.. سورۀ نحل، آیۀ ۱۰۱.
5.. سورۀ نحل، آیۀ ۱۰۳.
6.. سورۀ طور، آیۀ ۲۹. نیز، ر. ک: سورۀ حاقّه، آیۀ ۴۲.
7.. سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۶۱؛ به نظر برخی، آیه در مورد اتّهام گروهی از منافقان در جنگ «بدر» نازل شد كه پیامبر صلی الله علیه و اله را به سرقت پارچۀ قرمزی كه مفقود شده بود، متّهم كردند (جامع البیان، مجلّد ۳، ج۴، ص۲۰۷؛ مجمع البیان، ج۲، ص۸۷۲؛ روح المعانی فی تفسير القرآن العظيم، ج۴، ص۱۷۰). برخی نیز گفتهاند: آیه در بارۀ تیراندازان اُحُد فرود آمد كه سنگر خود را رها كردهاند و گفتند: میترسیم پیامبر، چنانكه غنایم را در جنگ «بدر» قسمت نكرد، در اینجا نیز قسمت نكند (مجمع البیان، ج۲، ص۸۷۲؛ روح المعانی فی تفسير القرآن العظيم، ج۴، ص۱۷۰).