این گونه بیان شده است که مفهوم کفایت به اعیان و اشیای خارجی تعلّق نمیگیرد؛ بلکه مربوط به افعال است.۱ پس مراد از کفایت نسبت به مسخرهکنندگان و اهل کتاب، شرّ و مکر آنان و نسبت به قتال، سختی آن خواهد بود. شاید همین امر موجب شده تا برخی معنای «وقی» را برای «کفی» در صورت متعدّی شدن به دو مفعول، قاعدهمند بدانند.۲
بر اساس این معنا ـ که مفهوم ایمن ساختن مؤمنان در برابر آسیبهای مخالفان و سختیهای جنگ را میرساند ـ، این آیات علاوه بر دلالت بر «تقویت خدا ـ کفایتی»، با روش «تقویت خدا ـ تأمینی» نیز که در آینده بدان اشاره خواهد شد ـ تناسب خواهد داشت. امّا به دلیل کاربرد ماده «کفی» در این آیات، آنها را در این بخش جای دادیم.
در تمامی آیاتی که تاکنون بیان شد، کفایت الهی، مقیّد به جهتی خاص شده بود؛ امّا آیه ۳۶ سوره مبارک «زمر»، تنها موردی است که کفایت الهی در آن به مفهوم عام و مطلق بیان شده است. خداوند در این آیه ـ که ماده «کفی» در آن به صورت اسم فاعل به کار رفته است ـ میفرماید:
(أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ وَيُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِن دُونِهِ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ.۳
آیا خداوند کفایت کننده [امور] بندهاش نیست!؟ امّا آنها تو را از معبودهای دیگر میترسانند؛ و هر کس را خداوند گمراه کند، هیچ هدایتکنندهای ندارد!).
این آیه از کفایت قطعی و همهجانبه خدا نسبت به پیامبر صلی الله علیه و اله خبر داده است؛ چرا که مطابق با آنچه در کتب تفسیری آمده، مراد از «عبد» در این جا وجود نازنین