ناگفته نماند که تنها توجّه به تحت ولایت الهی بودن، برای توانمندی کافی نیست؛ بلکه اعتقاد و اطمینان به آن مهم است. در جریان جنگ «اُحُد» هنگامی که لشکر اسلام برای جهاد حرکت کرد، گروهی از مسلمانان ـ «بنو سلمه» از قبيله اوس و «بنو حارثه» از قبيله خزرج ۱ ـ تصميم گرفتند که سُستی به خرج دهند و از وسط راه به مدينه بازگردند. به همین، دلیل خداوند در مقام توبیخ آنان سزاوار نبودن این عملشان را با وجود آن که از ولایت او بهرمند بودند، یادآور شده است:۲
(إِذْ هَمَّت طَّائفَتَانِ مِنكُمْ أَن تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِيهُّمَا وَعَلَی اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِِ الْمُؤْمِنُونَ.۳
آن هنگام كه دو گروه از شما بر آن شدند كه سستی ورزند با آن كه خدا ياورشان بود. و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكّل كنند).
با این وجود که آنها از این که خدا ولیّشان است، با خبر بودند، امّا چون بدان اعتقاد نداشتند، از فواید آن بهرمند نشدند و باز دچار سستی شدند و از همین رو، مورد توبیخ خدا قرار گرفتند. بنا بر این، عامل توانافزایی، توجّه همراه با اعتقاد به حمایت ویژه الهی است. همانطور که اظهار این عقیده از سوی پیامبر صلی الله علیه و اله که خدا ولیّ اوست، توان او را در برابر مکر مشرکان تا جایی بالا بُرد که نه تنها از نقشههای شوم دشمنان نهراسید، بلکه از آنان خواست تا عليه او توطئه كنند و برای از ميان بردن وی هيچ درنگی روا ندارند!
(إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُکُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لَکُمْ إِن کُنتُمْ صَدِقِینَ * ألَهُمْ أَرْجُلٌ یَمْشُونَ بهَا أَمْ لَهُمْ أَیْدٍ یَبْطِشُونَ بهِا أَمْ لَهُمْ أَعْیُنٌ یُبْصِرُونَ بهَا أَمْ لَهُمْ ءَاذَانٌ یَسْمَعُونَ بهَا قُلِ ادْعُواْ شُرَکاَءَکُمْ ثُمَّ کِیدُونِ فَلَا تُنظِرُونِ * إِنَّ وَلِّیَ اللَّهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکِتَابَ وَهُوَ یَتَوَلیَّ الصَّالِحِینَ.۴
مسلّماً کسانی که به جای خدا میخوانید، بندگانی مانند شما هستند. پس اگر راستگویید، آنها را بخوانید تا شما را اجابت کنند. آیا آنها