تحقّق آن، تلاش بیمورد انجام دهیم و زحمت دوچندان متحمل شویم؛ چرا که هیچ چیزی در خارج رُخ نخواهد داد مگر با خواست و اراده خدا. بنا بر این، توجّه پیامبر صلی الله علیه و اله به این حقیقت که اگر خدا میخواست و صلاح میدید، میتوانست از آغاز آفرینش، همه را با گرایش به خویش و آیین حق الهی خلق فرماید، و این از قدرت او خارج نیست، موجب خواهد شد که هدایت نشدن برخی افراد را دلیلی بر هدر رفتن زحمات خویش نداند؛ بلکه آن را از باب عدم تعلّق مشیت خدا ارزیابی نماید؛ به این که حتماً خدا مصلحت ندیده است که آنها هدایت شوند. آیاتی که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد، همین مسئله را با تعابیر گوناگون بیان فرمودهاند.
در آیه ۹۹ سوره یونس، این مطلب که ایمان همه اهل زمین به خواست او بستگی دارد، با حرف «لام»، کلمه «کل» و کلمه «جمیع» مورد تأکید واقع شده است:
(وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لآمَنَ مَن فِي الأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا.۱
اگر مشیت خدا تعلّق میگرفت، تمام کسانی که روی زمین هستند، همگی ایمان میآوردند).
مسلّماً خدا چنین قدرتی دارد، ولی ایمانی که از طریق اجبار و الزام تحقّق یابد، ارزش چندانی ندارد؛ بلکه اراده خداوند بر این تعلّق گرفته است که نوع انسان را به این افتخار نائل کند که «مختار» باشد و راه تکامل را با پای خویش بپیماید. لذا در پایان آیه، در قالب استفهام انکاری، خطاب به پیامبر صلی الله علیه و اله میفرماید:
(أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُواْ مُؤْمِنِينَ.۲
آیا تو میخواهی مردم را مجبور سازی که ایمان بیاورند؟!).
از این آیه فهمیده میشود که پیامبر خدا به شدت خواهان ایمان آوردن مردم بود و آنچنان در این کار اصرار داشت که میخواست اگر قدرت داشته باشد، حتی از روی اجبار هم که شده، مردم را وادار کند که به خدا ایمان بیاورند؛۳ اما چون خدا چنین چیزی را نخواسته، او نیز نباید چنین توقّعی داشته باشد.۴ در چند جای دیگر