پس وای بر نمازگزارانی که از نمازشان غافلاند؛ همان کسانی که ریا میکنند!).
شرط دوم پایداری و استمرار داشتن برنامه عبادی است. اگر ارتباط با خدای تعالی مقطعی باشد، طبیعتاً توانافزایی نیز موقّتی و کوتاهمدت خواهد بود؛ چرا که مستمر بودن این ارتباط و اتّصال، موجب اتّصال دائمی به منبع قدرت است. به همین دلیل است که ارتباط دائمی پیامبر صلی الله علیه و اله با کانون وحی و عالم ملکوت ـ که با نزول تدریجی قرآن کریم اتفاق میافتاد ـ، عاملی برای تثبیت قلب نورانی ایشان شمرده شده است. در آیهای از سوره فرقان که در مقام پاسخ به بهانه کفّار مبنی بر اینکه «چرا قرآن دفعتاً و یک مرتبه نازل نمیشود؟»، آمده است:
(وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا.۱
و کافران گفتند: چرا قرآن یک جا بر او نازل نمیشود؟! این به خاطر آن است که قلب تو را به وسیله آن محکم داریم، و [از این رو] آن را به تدریج بر تو خواندیم).
این جواب کوتاه و جامع، بیانگر این است که فلسفه تدریجی نازل شدن قرآن کریم، اطمینان قلب و آرامش خاطر یافتن پیامبر صلی الله علیه و اله است؛ چرا که نزول تدریجی آیات، سبب ارتباط دائم و مستمر پیامبر صلی الله علیه و اله به مبدأ وحی بود. شرط مداومت بر عبادت برای تأثیرگذاری آن را میتوان از آیه زیر نیز برداشت نمود:
(وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ.۲
و تا دم مرگ، پروردگارت را عبادت کن!).
در این آیه به پیامبر صلی الله علیه و اله دستور میدهد که تا دم مرگ، خدا را عبادت کن. کلمه یقین که در این آیه آمده، به معنای مرگ است.۳ به این جهت که مرگ، امری مسلّم و غیر قابل تردید است و یا اینکه به هنگام مرگ، پردهها کنار میرود و حقایق در برابر چشم انسان آشکار میشود، و حالت یقین برای او پیدا میگردد.۴