بنا بر این، برتری و اعتلا به هر شکل که باشد، چه واقعی و چه وهمی، باعث دلگرمی و توانمندی است. از این رو، هر شخصی خواهان علو و مقام است و در سعی و تلاش است تا به جایگاه و مرتبه والاتری دست یابد. حال اگر سرچشمه اعتلا را تنها در مادیات جستجو کند، شاید برای مدّتی ثمربخش باشد و به او فایده برساند؛ امّا چون مستمر و پایدار نیست، بلکه با اتمام امکانات مادی، برتری هم به دیگری منتقل میشود، پس رضایت صاحبش را جلب نخواهد کرد.
به عبارت دیگر، «برتری مادی» ـ که گاه در قدرت نظامی و کثرت نفرات و امکانات جنگی جلوه میکند و گاه به صورت مقام و منزلت اجتماعی، یا اقتدار سیاسی و... نمایان میشود ـ، هیچ گاه انسان را قانع نمیکند؛ زیرا همواره جایگاه و مقامی بالاتر و برتر از آن وجود دارد. پس همیشه در معرض خطر است؛ امّا در صورتی که این برتری، ریشه در معارف عمیق دینی داشته باشد و از سرچشمه الهی نشئت بگیرد، به دلیل این که بالاتر از علوّ خدا جایگاهی متصوّر نیست، به کمال میرسد و انسان را قانع میسازد. این همان «برتری معنوی» است که معیارش در آیه (جَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُواْ السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللّهِ هِيَ الْعُلْيَا)،۱ توحید و اعتقاد به یگانگی خدا دانسته شده است.
افزون بر ناپایدار بودن برتری مادی، گرفتاری در وادی کبر و خودشیفتگی، از دیگر اشکالات آن به شمار میرود. در برتریهای غیر معنوی هر چه که باشد، زمینه بروز صفت زشت تکبّر و خودبزرگبینی وجود دارد؛ امّا در برتری معنوی، به دلیل وجود ایمان و نگرش خدابینانه بنده، اصلاً زمینه مقایسه با دیگران صورت نمیگیرد تا بخواهد باعث کبر و غرور شود؛ چه این که گفته شده افضلیت کلمه «اعلی» در مورد خدای سبحان، تعیّنی است نه تفضیلی.۲ یعنی در برابر خدای متعال چیزی نیست که خدا با آن سنجیده شود و ملاکی هم جدای از ذات مقدّسش وجود ندارد تا آن ملاک در خدا بیشتر، و در غیر او کمتر باشد. از این جهت خدا عالی است و غیر خدا سافل، نه این که غیر او عالی باشد و خدا اعلی! در نتیجه، علو نسبت به تمامیِ اشیا، نسبی است؛ اما نسبت به خدا ذاتی است.۳