(الم، ذالک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین الذین یومنون بالغیب).۱
طبق این آیه، قرآنْ هدایتکننده پرهیزگاران است که یکی از اوصاف آنها، این است که به غیب، ایمان میآورند؛ یعنی اگر فردی به غیب، ایمان نیاورد، جزو پرهیزگاران نیست و لاجرم، قرآن نیز نمیتواند نسبت به آن فرد، نقش هدایتگرانه داشته باشد. پس در واقع، تفاوت انسانهای مؤمن و غیر مؤمن، در همین نکته، نهفته است و توجّه نداشتن به این نکته، بسیار مشکلساز خواهد بود.
اکنون، احادیث در باره سعادت را در بخش ایمان، مرور میکنیم تا با فضای آنها، بیشتر آشنا شویم. در روایات، به طور مستقیم و مستقل به واژه «ایمان»، به عنوان عامل سعادت، اشاره نشده است؛ امّا مجموعهای از عوامل وجود دارند که به نظر میرسد که ذیل جامع ایمان، قابل جمعاند.
ما احادیث مربوط به این عوامل را در سه حوزه، طبقهبندی کردهایم که عبارت است از:
الف. حوزه شناخت (اعتقاد صحیح، مثل توحید، نبوّت، معاد و امامت)
ب. حوزه رفتار (نافرمانی خدا نکردن، مثل ضایع نکردن حدود الهی، معصیت نکردن، پیروی نکردن از هوای نفس، دین را به دنیا نفروختن، ریاکار نبودن و ظلم نکردن)
ج. حوزه عاطفه (راضی بودن به قضای الهی، ترس از خدا، پرهیزگاری، اخلاص و...).
اینک، روایات مربوط به هر یک از این حوزهها را به صورت اختصاصی و به تفصیل، بیان میکنیم.