فرد ریکسون،۱ مینویسد: خُلق مثبت، موقعیتهایی را برای بازی، سیاحت، تفکّر، اتّحاد و یکپارچگی اجتماعی ایجاد میکند. برجستهترین تأثیرات خُلق مثبت بر حوزه رفتارهای اجتماعی است. خُلق مثبت، باعث رفتارهای مثبتی میشود که در آنها، گرمی، مثبت بودن و سخاوت، وجود دارد.۲
مهمترین اثر خُلق مثبت، شادکامی است که فی نفسه، هدف محسوب میشود.۳
مقایسه
برای بهرهبرداری بیشتر از مباحث مطرح شده این دو حوزه، سعادت و شادکامی را با هم مقایسه مینماییم، باشد که از مقایسه آنها، گوهرهای جدیدی نمایان گردد. در مقایسه این دو موضوع، چه در جایی که خروجیهای آنها شبیه هم هستند و یا آنکه متضاد هستند، در هر دو صورت، فواید بسیاری در مقایسه آنها به دست خواهد آمد. گاهی حتّی از میان تضادها، مطالب ارزندهای به دست میآید. ما نیز برای استفاده از این پتانسیل، در دو سطح، این مقایسه را انجام میدهیم.
الف. مقایسه سطح کلّیات
اگر بخواهیم مفهوم سعادت را در سطوح کلّی مقایسه کنیم، باید در مقابل دین، حوزهای باشد که به لحاظ روششناسی و سطوح برخورد با انسان، همسطح باشند. معمولاً مکاتب فلسفی و اخلاقی، چنین نقشی را