359
سياست نامه امام علي عليه السلام

مردانى هستند كه مى ترسم از تو كناره گيرند. درباره آنان چه نظرى دارى؟
به وى گفتم: من بر پايه اتّهام، مجازات نمى كنم و بر پايه گمان، كيفر نمى دهم، و جز با كسى كه با من مخالفت ورزيده و دشمنى كرده و عداوتش را آشكار ساخته است ، نبرد نمى كنم، و تا او را دعوت نكنم و برايش عذر (دليل) نياورم ، نبرد كننده با او نخواهم بود . پس اگر توبه كرد و به سوى ما بازگشت، از او مى پذيريم و او برادر ماست، و اگر سر باز زد و جز نبرد با ما نخواست ، از خداوند بر او مدد جوييم و با او پيكار كنيم. پس آنچه را خدا خواسته از ما دور سازد؟
بار ديگر نزد من آمد و گفت: مى ترسم كه عبد اللّه بن وهب راسبى و زيد بن حصين، كار را بر تو تباه كنند . شنيدم كه نسبت به تو چيزهايى مى گويند كه اگر بشنوى، رهاشان نمى كنى، مگر آن كه آنها را بكشى يا كيفر دهى. پس هيچ گاه آنان را از زندان، رها مساز.
گفتم: درباره آنان با تو مشورت مى كنم. تو چه پيشنهاد مى كنى؟ گفت: من پيشنهاد مى كنم آنها را فرا خوانى و گردنشان را بزنى.
در اين هنگام، دانستم كه او نه پرهيزگار است و نه خردمند. گفتم: به خدا سوگند، گمان نبرم پارسا و خردمندى سودرسان باشى. به خدا سوگند، سزاوار بود كه اگر مى خواستم آنان را بكُشم، بگويى: از خدا پروا كن؛ چرا خونشان را حلال مى دانى با آن كه كسى را نكشته اند و با تو به جنگ برنخاسته اند و از طاعتت بيرون نرفته اند؟». ۱

۴۴۷.امام صادق عليه السلام :امير مؤمنان على بن ابى طالب ـ كه درود خدا بر او باد ـ ، در كوفه به مردم مى فرمود: «اى مردم كوفه! آيا گمان مى كنيد نمى دانم چگونه شما را به راه آورم؟ چرا؛ وليكن خوش ندارم كه شما را با بهاى تباه كردن خويش ، به راه آورم». ۲

۴۴۸.الغارات ـ در گزارش كناره گيرى خرّيت بن راشد، يكى از خوارج از

1.تاريخ الطبرى : ۵ / ۱۳۱ ، شرح نهج البلاغة : ۳ / ۱۴۸ ، الغارات : ۱ / ۳۷۱ .

2.الأمالى ، مفيد : ۲۰۷ / ۴۰ ، بحار الأنوار : ۴۱ / ۱۱۰ / ۱۸ .


سياست نامه امام علي عليه السلام
358

به وى فرمود: «آن دو از من براى عمره اجازه خواستند و من هم، پس از آن كه با سوگندهايى از آنان پيمان گرفتم كه حيله نكنند و بيعت نشكنند و فسادى ايجاد نكنند ، اجازه دادم.
اى ابن عباس! به خدا سوگند، آنان ، جز فتنه قصدى ندارند . گويا مى بينم كه به مكّه رفته اند تا براى نبرد با من مدد جويند؛ چرا كه يعلى بن منيه خيانت پيشه تبهكار، ثروت هاى عراق و فارس را با خود بُرده تا در اين راه هزينه كند ، و به زودى اين دو مرد ، كارم را تباه مى كنند و خون پيروان و يارانم را مى ريزند» .
عبد اللّه بن عباس گفت: اگر چنين نظرى دارى ، چرا به آنان اجازه دادى و چرا آنان را زندان نكردى و با آهن به بند نكشيدى تا مسلمانان را از شرّشان آسوده دارى؟
فرمود: «اى ابن عباس! آيا مرا وا مى دارى كه ستمْ آغاز كنم و بدى را پيش از نيكى به كار گيرم و آنان را بر پايه گمان و اتهام ، كيفر دهم و پيش از انجام دادن كار، مؤاخذه كنم؟ هرگز! به خدا سوگند ، از آنچه خداوند از من پيمان گرفته از داورى بر پايه عدل و سخن حق عدول نمى كنم .
اى ابن عباس! من بدانان اجازه دادم و آنچه را از آنان سر مى زنَد ، مى دانم ؛ ليك در برابر آنان، از خداوند كمك خواستم و به خدا سوگند ، آنان را خواهم كشت و اميدشان را نااميد خواهم ساخت ، و آن دو به خواسته شان نخواهند رسيد ؛ چرا كه خداوند ، آنان را بر ستمشان بر من و بيعت شكنى با من و تعدّى بر من ، مجازات خواهد كرد. ۱

۴۴۶.تاريخ الطبرى ـ به نقل از جندب ـ :وقتى گزارش سبُك سرى بنى ناجيه و كشته شدن بزرگشان به على عليه السلام رسيد، فرمود: «مادرش بميرد! چه قدر كم خِرَد و جسور بر خداوند بود! يك بار كسى نزد من آمد و به من گفت: در ميان يارانت

1.الجمل : ۱۶۶ .

  • نام منبع :
    سياست نامه امام علي عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری شهری، با همکاری: سید محمد کاظم طباطبایی و سید محمود طباطبایی نژاد، ترجمه: مهدی مهریزی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1381
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4535
صفحه از 435
پرینت  ارسال به