امير مؤمنان عليه السلام فرمود: «واى بر شما! مرا وا مى داريد كه پيروزى را با ستم و جور بر مسلمانانى كه بر آنها حكومت يافتم، طلب كنم؟! نه؛ به خدا سوگند ، چنين نخواهد شد تا روزگارْ باقى است و تا زمانى كه در آسمان ، ستاره ببينم. به خدا سوگند ، اگر اينها ثروت هاى شخصى ام بود ، به برابرى ميان آنها رفتار مى كردم ، چه رسد كه اينها اموال خودشان است». ۱
۲۳۰.امام على عليه السلام ـ از سخنرانى وى كه بر تقسيم برابر ثروت ها سرزنش شد ـ :در اين ثروت ها كسى را بر كسى امتيازى نيست. خداوند عز و جل آن را قسمت كرده است . اينها مالِ خداوند است و شما بندگان مسلمانِ خداونديد؛ و اين ، كتاب خداست. بدان اقرار داريم و بر او گواهى داديم و در برابرش تسليم هستيم و سنّت پيامبر صلى الله عليه و آله ، در برابر ماست. پس تن در دهيد. خداوند ، شما را رحمت كند! هركه بدين امر خشنود نيست ، هر كجا مى خواهد ، برود. ۲
۲۳۱.امام على عليه السلام ـ از نامه او به مصقلة بن هبيره شيبانى ، كارگزارش در منطقه اردشير خُرّه ۳ ـ :ـ از نامه او به مصقلة بن هبيره شيبانى ، كارگزارش در منطقه اردشير خُرّه ۴ ـامام على عليه السلام : بدان مسلمانانى كه نزد تو و ما به سر مى برند ، حقّشان از اين غنيمت ها يكسان است . [ براى گرفتن آن ]نزد من مى آيند و باز مى گردند. ۵
۲۳۲.امام على عليه السلام ـ از نامه اش به حذيفة بن يمان ، فرماندار مدائن ـ :به تو فرمان مى دهم كه خراج زمين ها را بر پايه حقّ و انصاف ، گِردآورى كنى و از آنچه برايت فرستادم ، تجاوز نكنى و چيزى را فرو مگذارى و بدعتى تازه بر پا مدارى. آن گاه ، آن را به برابرى و دادگرى ، ميان كسانى كه سزاوار آن اند ، قسمت كن. ۶
1.الكافى : ۴ / ۳۱ / ۳ ، تحف العقول : ۱۸۵ ، نثر الدرّ : ۱ / ۳۱۸ . نيز ، ر . ك : الأمالى ، مفيد : ۱۷۵ / ۶ .
2.تحف العقول: ۱۸۴، المعيار والموازنة: ۱۱۲ ، شرح نهج البلاغة: ۷ / ۴۰.
3.از سرزمين هاى فارس كه اردشير بابكان آن را بنا كرد و شيراز و كازرون ، بخشى از آن بود.
4.نهج البلاغة : نامه ۴۳ ، بحار الأنوار : ۳۳ / ۵۱۶ / ۷۱۲ .
5.إرشاد القلوب : ۳۲۱ ، الدرجات الرفيعة : ۲۸۹ ، بحار الأنوار : ۲۸ / ۸۸ / ۳ .