پيشينيان گذشته ، از حكومتى عادلانه است ، يا سنّتى نيكو ، يا اثرى كه از پيامبر ما به جا مانده ، يا از واجبى كه در كتاب خداست. ۱
۱۵۷.امام على عليه السلام ـ در عهدنامه اش به مالك اشتر (طبق گزارش تحف العقول) ـ :در تثبيت آنچه همشهريانت بدان صالح بودند و استوار نگه داشتن آنان بر آنچه بدان استوار بودند ، درس آموزى از عالمان و هم نشينى با حكيمان را بسيار گردان ؛ چرا كه اين كار ، حق را به كُرسى بنشانَد و باطل را برچيند و بدان ، به عنوان نمونه و راهنما ، بسنده گردد؛ چه آن كه سنّت هاى نيكو ، تنها راه براى اطاعت از خداوند است. ۲
۴ / ۳
ستيز با سنّت هاى ناپسند
۱۵۸.امام على عليه السلام :بدان كه برترينِ بندگان خداوند نزد او ، پيشواى عادل است كه راه يابد و راهنمايى كند تا سنّت هاى شناخته شده را بر پا دارد و بدعت هاى ناشناخته را بميراند. به درستى كه سنّت ها پرتوافشانى هستند كه نشانه هايى دارند و بدعت ها نيز پديده اى آشكارند كه نشانه هايى دارند. ۳
۱۵۹.امام صادق عليه السلام :مسلمانان غير عرب ، نزد امير مؤمنان آمدند و گفتند: از اين عرب ها به تو شِكوه مى كنيم. به درستى كه پيامبر خدا ما را سهمى برابر آنان مى بخشيد و براى سلمان و بلال و صهيب ، زن گرفت و اينان ، از اين كارْ سر باز مى زنند و مى گويند: چنين نخواهيم كرد.
اميرمؤمنان نزد آنان رفت و در اين باره با آنها صحبت نمود. عرب ها فرياد برآوردند كه: اى ابوالحسن! اين را نمى پذيريم؛ اين را نمى پذيريم!
على عليه السلام بيرون آمد ، در حالى كه خشمگين بود و ردايش بر زمين كشيده مى شد .