فرستاده آمد و سخن زياد را به على عليه السلام رساند . او به زياد نوشت: «فرستاده ام خبر داد آنچه را درباره كُردها به وى گفتى و اين كه آن را از من كتمان كرده اى. تو خود به نيكى مى دانى كه آن را به وى نگفتى، مگر از آن رو كه به من برسانى و من سوگند مى خورم به خداوند عز و جل ، سوگند راستين، كه اگر به من خبر رسد كه در ثروت مسلمانان خيانت كرده اى ، كم يا زياد، چنان بر تو سخت بگيرم كه تو را اندكْ مال كند و بارِ هزينه عيال بر دوشت سنگينى كند و خوار و پريشانْ حال شوى. والسلام! ۱
۱۲۴.امام على عليه السلام ـ در نامه اش به زياد كه فرماندار وى در فارس بود ـ :پس از حمد و سپاس خداوند؛ به درستى كه فرستاده ام خبرى شگفت انگيز به من داد. گمان كرده كه مطلبى را با او در ميان گذاشته اى كه ميان تو و او باشد كه: «كُردها بر تو شوريده اند و بسيارى از ماليات ها را از ميان برده اند» و به وى گفته اى كه اين مطلب را به اميرمؤمنان اعلام مكن.
اى زياد! به خدا سوگند ياد مى كنم كه تو دروغگويى، و اگر ماليات ها را نفرستى ، چنان بر تو سخت بگيرم كه تو را اندكْ مال كند و بارِ هزينه عيال بر دوشت سنگينى كند و خوار و پريشانْ حال شوى ، مگر آنچه از مال خراج از ميان رفته، برعهده گيرى . ۲
ر . ك : دانشنامه امير المؤمنين : ج ۱۲ ، ص ۱۲۴ (زياد بن أبيه) .
۳ / ۱۱ ـ ۳
شريح قاضى
۱۲۵.نهج البلاغه:گزارش شده كه شريح بن حارث، قاضى امير مؤمنان ، خانه اى در دوران حكومت وى ، به هشتاد دينار خريدارى كرد. اين خبر به على عليه السلام رسيد. شريح را خواست و به وى فرمود: «به من خبر رسيده است كه خانه اى را به هشتاد