۱۱۳.امام على عليه السلام :دروغگويى سفيران ، تباهى به بار آورَد، مقصود را از بين بَرَد، دورانديشى را برهم زند، و تصميم را بشكند ۱ . ۲
۳ / ۸
گشاده دستى در روزىِ كارگزاران
۱۱۴.امام على عليه السلام ـ در عهدنامه اش به مالك اشتر ـ :آن گاه بر آنان روزى را فراوان ساز؛ چرا كه اين ، نيرويى است براى اصلاح نفس آنان، و سبب بى نيازى است براى آنها، تا به مالى كه در اختيار دارند، دست نگشايند، و حجّتى است بر آنها، اگر فرمانت را نپذيرفتند يا در امانت ، خيانت ورزيدند . ۳
ر . ك : ص ۳۳۴ (تأمين مالى قضات) .
۳ / ۹
برگزيدن ديده بان براى مراقبت از كارگزاران
۱۱۵.امام على عليه السلام ـ در نامه اش به كعب بن مالك ۴ ـ :ـ در نامه اش به كعب بن مالك ۵ ـامام على عليه السلام : پس از حمد و سپاس خداوند ؛ كسى را به جاى خود بگمار و با گروهى از يارانت، از شهر خارج شو تا به
1.غرر الحكم : ۷۲۵۹ ، عيون الحكم والمواعظ : ۳۹۷ / ۶۷۲۴ .
2.گاه به انديشه برخى خطور كند كه چرا امام على عليه السلام كه خود بر گزينش كارگزاران صادق تأكيد مى ورزيد و از به كار گرفتن ناتوانان و خيانت پيشگان بر حذر مى داشت، كارگزاران و فرماندارانى غير صالح را به كار گرفت و كسانى چون زياد بن ابيه، منذر بن جارود، نعمان بن عجلان و... كه خيانت پيشه بودند و عبيد اللّه بن عباس و ابو ايوب و ديگران كه ناتوان بودند، بركار گمارد و از سوى ديگر ، چرا مردى ديندار و با كفايت چون قيس بن سعد را كنار نهاد و محمّد بن ابى بكر را كه جوانى بى تجربه بود ، بر جايش نشاند؟ پاسخ پرسش نخست ، در درآمد بخش شانزدهم داده شده و پاسخ پرسش دوم نيز در همان بخش در ضمن سيره قيس بن سعد ، آمده است.
3.نهج البلاغة : نامه ۵۳ ، تحف العقول : ۱۳۷ ، دعائم الإسلام : ۱ / ۳۶۱ .
4.به حسب ظاهر ، مالك بن كعب درست باشد، زيرا امام على عليه السلام ، كارگزارى به نام كعب بن مالك نداشت؛ بلكه كعب بن مالك با امام بيعت نكرد. بلى ، مالك بن كعب از كارگزاران مورد اعتماد در منطقه عين تمر و اطراف بغداد بود.