201
سياست نامه امام علي عليه السلام

پشت كردند ، شمشير به رويشان خواهم كشيد» .
ابن عبّاس گفت: گفته مرا بپذير و در خانه ات بنشين و سراغ اموالت در منطقه يَنبُع ۱ برو و در را به روى خود ببند ؛ چرا كه تازيان ، جنبشى كنند و سپس پراكنده شوند و جز خود را نخواهى يافت . به خداوند سوگند ، اگر امروز با اينان به پاخيزى ، فردا خونخواهى عثمان را به تو تحميل كنند .
على عليه السلام امتناع ورزيد و به ابن عبّاس فرمود: «به سوى شام حركت كن . تو را فرماندار آن سامان كردم» .
ابن عبّاس گفت: اين رأيى درست نيست . معاويه ، مردى از بنى اميّه است و پسر عموى عثمان و كارگزار او در منطقه شام ، و من در امان نيستم از اين كه براى خونخواهى عثمان ، گردنم را بزند يا كم ترين كارى كه با من بكند ، [ اين كه] مرا زندانى كند و هر گونه خواهد با من رفتار نمايد.
على عليه السلام به وى فرمود: «چرا؟» .
ابن عبّاس گفت: به سبب خويشاوندى اى كه ميان من و تو وجود دارد . هر چه بر تو بار شود ، بر من نيز بار خواهد شد ؛ ليكن نامه اى براى معاويه بفرست ، بر او منّت گذار و به وى ، وعده ده .
على عليه السلام امتناع ورزيد و گفت: «به خدا سوگند ، هرگز چنين نخواهد شد» . ۲

۷۰.شرح نهج البلاغة ـ به نقل از مدائنى در گزارش جلسه اى كه در آن ، ابن عبّاس و معاويه ، حضور داشتند ـ :مغيرة بن شعبه گفت: آگاه باشيد! سوگند به خداوند كه براى على عليه السلام ، خيرخواهى كردم و او رأى خود را ترجيح داد و به زياده روى اش ادامه داد . از اين رو ، فرجام امور ، به ضرر وى شد نه به سود او ، و من ، گمان برم كه مردمانش از روش او پيروى كنند .

1.شهركى نزديك مدينه كه چشمه ها و بستان ها دارد .

2.تاريخ الطبرى : ۴ / ۴۳۹ . نيز ، ر . ك : مروج الذهب : ۲ / ۳۶۴ ، الكامل فى التاريخ : ۲ / ۳۰۶ .


سياست نامه امام علي عليه السلام
200

كارگزاران عثمان ، نامه بفرست و آنان را بر مسئوليت هاى گذشته شان ، باز گمار تا برايت از مردم بيعت بگيرند ؛ زيرا آنان شهرها و مردم را آرام مى كنند . آن روز به وى جواب رد دادم و گفتم: به خدا سوگند ، اگر يك ساعت از روز برايم باقى باشد ، براى اِعمالِ نظر خويش ، تلاش كنم و اينان و مانند آنها را به حكومت نگمارم» . ۱
سپس فرمود: «مغيره از نزد من بازگشت و مى دانم كه معتقد بود كه من ، بر خطايم. تا اين كه اين دفعه برگشت و گفت: من در دفعه گذشته برايت خيرخواهى كردم و تو مخالفت ورزيدى . اينك نظرى ديگر برايم پيدا شد و آن اين است كه به نظر خود عمل كنى و آنها را عزل كنى و از شخصيت هاى مورد اطمينان ، كمك بگيرى . و يارى خدا تو را بسنده است . آنان ، از گذشته ناتوان تر شده اند» .
ابن عبّاس مى گويد به على عليه السلام گفتم كه: در مرتبه نخست ، خيرخواهى كرد و در مرتبه دوم ، خيانت ورزيد .
على عليه السلام به ابن عبّاس فرمود: «چگونه خيرخواهى كرد؟» .
ابن عبّاس گفت: تو مى دانى كه معاويه و يارانش دنيا مَدارند . اگر آنان را باز گمارى ، باكى ندارند چه كسى حكومت را به دست گرفته است ، و اگر آنان را عزل كنى ، خواهند گفت: حكومت را بدون مشورت ، به دست گرفته و رئيس ما را به قتل رسانده است ومردم را بر تو بشورانند. آن گاه، شاميان و عراقيان ، بر ضدّ تو به پا خيزند، با اين كه از طلحه و زبير مطمئن نيستم كه به تو حمله ورزند.
على عليه السلام فرمود: «اين كه گفتى آنان را بازگمارم ، به خدا سوگند ، ترديدى ندارم كه اين امر ، براى اصلاح زندگى زودگذر دنيا مفيد است ؛ ولى آنچه از حق برعهده من است و با شناختى كه از كارگزاران عثمان دارم ، سوگند به خداوند كه هيچ يك از آنان را هيچ وقت به حكومت نگمارم . اگر بدين امر تن دادند ، برايشان بهتر است و اگر

1.در كتاب الكامل فى التاريخ چنين آمده است : «از پيشنهاد مغيره امتناع ورزيدم و گفتم: در دينم سازش نكنم و تن به خوارى در كارم ندهم» .

  • نام منبع :
    سياست نامه امام علي عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری شهری، با همکاری: سید محمد کاظم طباطبایی و سید محمود طباطبایی نژاد، ترجمه: مهدی مهریزی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1381
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4615
صفحه از 435
پرینت  ارسال به