على عليه السلام در بيعت نكردن با ايشان و همراهى وى ، اعتراف كرد . ۱
سعد ، در سال ۵۵ هجرى درگذشت . ۲ عمر بن سعد ، فرمانده سپاه اُموى در واقعه كربلا ، فرزند اوست . ۳
۵۹.المستدرك على الصحيحين ـ به نقل از خيثمة بن عبدالرحمان ـ :شنيدم كه مردى به سعد بن مالك گفت : به درستى كه على عليه السلام تو را سرزنش مى كند . چرا از بيعتِ با او سر باز زدى؟ سعد گفت : سوگند به خداوند كه اين نظرى بود كه بدان رسيدم و اشتباه كردم . به درستى كه على بن ابى طالب عليه السلام ، داراى سه خصلت است كه اگر يكى از آنها نصيب من شده بود ، از دنيا و آنچه در آن است ، برايم دوست داشتنى تر بود . ۴
۶۰.مروج الذهب ـ به نقل از ابن عايشه و ديگران ـ :پس از آن كه سعد ، على عليه السلام را ستايش نمود و براى وى ، خصلت هايى ياد كرد و آرزو كرد كه يكى از آنها را داشته باشد ، معاويه به او گفت : بنشين و پاسخ گفته هايت را بشنو. تو هيچ گاه مانند الآن ، نزد من شايسته سرزنش نبوده اى . [ اگر چنين بود] چرا او را يارى نكردى؟ چرا از بيعت با وى باز نشستى؟ حقيقتاً اگر آنچه را تو درباره على عليه السلام شنيدى ، من از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيده بودم ، تا زنده بودم ، خدمتگزار وى مى بودم .
سعد گفت : سوگند به خداوند كه من به اين مقام از تو سزاوارترم .
سپس معاويه گفت : فرزندان قبيله عُذره ، اين را از تو نمى پذيرند (گفته شده كه سعد ، بنده يكى از مردان قبيله عذره بود) . ۵
ر.ك : دانشنامه امير المؤمنين : ج ۸ ، ص ۳۱۳ (سعد بن ابى وقّاص) .
1.المستدرك على الصحيحين : ۳ / ۱۲۶ / ۴۶۰۱ ، مناقب الإمام أمير المؤمنين : ۲ / ۴۰۱ / ۸۷۸ .
2.التاريخ الصغير : ۱ / ۱۲۶ ، الطبقات الكبرى : ۳ / ۱۴۹ ، المعجم الكبير : ۱ / ۱۳۹ / ۳۰۱ .
3.المعارف ، ابن قتيبة : ۲۴۳ .
4.المستدرك على الصحيحين : ۳ / ۱۲۶ / ۴۶۰۱ ، مناقب الإمام أمير المؤمنين : ۲ / ۴۰۱ / ۸۷۸.
5.مروج الذهب : ۳ / ۲۴ .