161
سياست نامه امام علي عليه السلام

۱ / ۸

سخنان گروهى از ياران امام على پس از بيعت

۳۷.تاريخ اليعقوبى ـ پس از گزارش بيعت مردم با على عليه السلام ـ :گروهى از انصار ، به پا خاستند و سخن گفتند . نخستين كسى كه سخن گفت ، ثابت بن قيس انصارى بود . وى كه سخنران و خطيب انصار بود ، چنين گفت : سوگند به خداوند ، اى اميرمؤمنان! اگر آنان در حكومت (و ولايت) ، بر تو پيشى گرفتند ، امّا در دين ، بر تو پيشى نداشتند . اگر ديروز از تو سبقت گرفتند ، امروز به آنان رسيدى و جايگاهت بر كسى پوشيده نيست و منزلتت ناشناخته نباشد . آنان به تو نيازمند بودند در آنچه نمى دانستند ؛ ولى تو با دانشت به كسى نيازمند نشدى .
سپس خزيمة بن ثابت انصارى ـ كه ذوالشهادتين لقب داشت ـ ۱ ، به پا خاست و گفت : اى اميرمؤمنان! ما براى حكومت ، جز تو را نيافتيم و جريان امور ، جز به تو باز نمى گردد ، و اگر با خويشتن ، درباره تو صادق باشيم ، [ خواهيم يافت كه ]تو از همه در ايمان ، پيشتازترى و به خداوند ، داناترى و نزديك ترينِ مؤمنان به پيامبر خدايى . آنچه آنان دارند ، تو دارى ؛ ولى آنچه تو دارى ، آنان را از آن ، بهره اى نيست .
آن گاه، صعصعة بن صوحان برخاست و گفت : سوگند به خداوند ، اى اميرمؤمنان! به خلافت ، زينت بخشيدى ، و خلافتْ تو را زينت نداد . حكومت را برترى دادى ، و حكومت به تو برترى نداد . به درستى كه حكومت و خلافت ، به تو نيازمندتر است از تو به حكومت .
سپس مالك بن حارث اشتر ، به پا خاست و گفت : اى مردم! اين ، جانشينِ جانشينان و ميراثْ دار دانش پيامبران است ؛ [ كسى كه] بزرگْ آزمون ، نيك سياست

1.پيامبر صلى الله عليه و آله اين لقب را به وى داد ، هنگامى كه در نزاع پيامبر خدا با يك اعرابى ، جانب پيامبر خدا را گرفت ، با اين استدلال كه ما تو را در آوردن پيام الهى تصديق مى كنيم . چگونه در برخورد با يك اعرابى تصديقت نكنيم ؟ (معجم رجال الحديث : ۸ / ۵۲) .


سياست نامه امام علي عليه السلام
160

۳۳.امام على عليه السلام ـ از نامه اى به معاويه ـ :به درستى كه مردمانى كه با ابوبكر ، عمر و عثمان بيعت كردند ، به همان گونه با من بيعت كردند . از اين رو ، براى حاضران ، جاى انتخاب [ جديد ]نيست و غايبان ، حقّ ردّ آن را ندارند . همانا شورا براى مهاجران و انصار است . اگر آنان بر شخصى اتّفاق كردند و او را امام ناميدند ، خداوند هم به آنْ رضايت دارد ، و اگر كسى از اين امر خارج شود (با ايراد گرفتن يا بدعتگذارى) ، مردمان او را به راهى كه از آن خارج شده بازگردانند ، و اگر سرپيچى كرد (به جهت پيروى از غير راه مؤمنان) ، با او نبرد كنند و خداوند ، او را با آنچه برگزيده ، واگذارد . ۱

۳۴.امام على عليه السلام ـ در پاسخ نامه معاويه ـ :امّا اين كه خود را از طلحه و زبير جدا كردى و شاميان را از اهل بصره متمايز ساختى ؛ به جانم سوگند كه در امر حكومت ، همه برابرند ؛ زيرا بيعتى فراگير بود كه از آن ، نخبگانْ استثنا نشدند و جاى بازنگرى و تجديدنظر ، در آن نيست . ۲

۳۵.الفتوح:تمام كوفيان ، با على عليه السلام بيعت كردند . . . آن گاه، اهل حجاز و عراقى ها با على بن ابى طالب عليه السلام ، بيعت كردند . ۳

۳۶.الطبقات الكبرى:هنگامى كه عثمان در هيجدهم ذى حجّه سال سى و پنجم، كُشته شد و فرداى آن روز ، در مدينه براى على بن ابى طالب عليه السلام بيعت گرفته شد ، طلحه ، زبير ، سعد بن ابى وقّاص ، سعيد بن زيد ، عمّار ياسر ، اسامة بن زيد ، سهل بن حنيف ، ابو ايّوب انصارى ، محمّد بن مسلمه ، زيد بن ثابت ، خزيمه بن ثابت و هر كس كه در مدينه بود از صحابيان رسول خدا و غير صحابيان ، بيعت كردند . ۴

1.نهج البلاغة : نامه ۶ ، وقعة صفّين : ۲۹ ، الإمامة والسياسة : ۱ / ۱۱۳ ، العقد الفريد : ۳ / ۳۲۹ .

2.الكامل : ۱ / ۴۲۸ ، وقعة صفّين : ۵۸ . نيز ، ر . ك : نهج البلاغة : نامه ۷ .

3.الفتوح : ۲ / ۴۳۹ .

4.الطبقات الكبرى : ۳ / ۳۱ .

  • نام منبع :
    سياست نامه امام علي عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری شهری، با همکاری: سید محمد کاظم طباطبایی و سید محمود طباطبایی نژاد، ترجمه: مهدی مهریزی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1381
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4363
صفحه از 435
پرینت  ارسال به