حالى كه به باغ هاى [ اطراف] مدينه پناه برده بود. آن دو بر وى وارد شدند وگفتند: دستت را بياور تا با تو بيعت كنيم ؛ زيرا مردم ، تنها به [ خلافت] تو رضايت مى دهند .
امام به آن دو فرمود : «مرا نيازى به اين امر نيست . اگر براى شما دو نفر، وزير باشم ، بهتر از آن است كه بر شما امير باشم . هريك از شما كه مى خواهد دستش را بياورد ، تا با او بيعت كنم» .
آن دو گفتند : مردم ، غير از تو را انتخاب نكنند و از تو عدول نكنند . دستت را بياور تا به عنوان نخستين افراد ، با تو بيعت كنيم .
امام فرمود : «بيعت من پنهانى نخواهد بود . مهلت دهيد تا به مسجد درآيم» . گفتند : در اين جا با تو بيعت كنيم و سپس در مسجد هم بيعت خواهيم كرد . پس به عنوان نخستين افراد ، با وى بيعت كردند . آن گاه، مردم با وى بر منبر بيعت كردند كه پيشاپيش آنان ، طلحة بن عبيداللّه بود كه دستى معلول داشت . طلحه بر منبر بالا رفت و با على عليه السلام دست داد .
مردى از بنى اسد كه فال بَد مى زد، ايستاده بود و نگاه مى كرد. چون ديد نخستين دستى كه بيعت كرد ، معلول است ، گفت : «إنّا للّهِ وَإنّا إلَيْهِ راجِعُون»! نخستين دستى كه با اميرمؤمنان بيعت كرد ، معلول بود . دور نيست كه اين امر ، سامان نگيرد .
سپس طلحه و زبير [ از منبر] فرود آمدند و ديگر مردمان ، بيعت نمودند . ۱
۲۱.الامامة و السياسة ـ در گزارش بيعت امام على عليه السلام ـ :نخستين كسى كه بر منبر رفت ، طلحه بود . او با دستش كه انگشتانى معلول داشت ، با او بيعت كرد . على عليه السلام ، آن را به فال بَد گرفت و فرمود : «چه قدر سزاوار است كه اين بيعت ، شكسته شود!» . سپس زبير ، سعد و تمامى ياران پيامبر صلى الله عليه و آله بيعت كردند . ۲