131
سياست نامه امام علي عليه السلام

به حق و دين و خاموش سازى فتنه بينديشند، به منافع خود فكر مى كردند. متون تاريخى نشان مى دهد كه از جمله اعتراضاتى كه مكرّر در جمل و نهروان طرح مى شد ـ و حجم بسيارى هم داشت ـ اين بود كه چرا زنان دشمنان، به اسارت گرفته نمى شوند و اموالشان تقسيم نمى گردد. ابن ابى الحديد، اين واقعيت تاريخى را بر اساس اتّفاق گزارشگران نقل كرده ، مى نويسد:
اِتَّفَقَتِ الرُّواةُ كُلُّها عَلى أنَّهُ عليه السلام قَبَضَ ما وَجَدَ في عَسكَرِ الجَمَلِ مِن سِلاحٍ ودابَّةٍ ومَملوكٍ ومَتاعٍ وعُروضٍ ، فَقَسَّمَهُ بَينَ أصحابِهِ ، وأنَّهُم قالوا لَهُ : اِقسم بينَنا أهلَ البَصرَةِ فَاجعَلهُم رَقيقا ، فَقالَ : لا . فَقالوا : فَكَيفَ تُحِلُّ لَنا دِمائَهُم وتُحَرِّمُ عَلَينا سَبيَهُم ؟ ۱ گزارشگران ، اتّفاق نظر دارند كه على عليه السلام آنچه را در سپاه جمل يافت از اسلحه ، چارپا ، بردگان و اشياى ديگر ، در ميان يارانش تقسيم كرد . يارانش گفتند : مردم بصره را ميان ما تقسيم كن و آنان را برده قرار ده. فرمود : «نه». گفتند : چگونه خونشان براى ما حلال است و اسير گرفتن آنان ، حرام؟
فرسودگى و خستگى نيروهاى رزمى پس از دو سال نبرد بدون غنيمت و بدون بهره مادّى، چون با شبهه نامشروع بودن جنگ با اهل قبله ضميمه شود و با ديگر عوامل بنيادين تنهايى امام عليه السلام ـ كه از آن ياد شد ـ گره بخورد، روشن است كه فرجامى جز نافرمانى نخواهد داشت. چنين شد كه امام عليه السلام در پايان دوران حكومتش در بسيج نيروها با مشكل جدّى مواجه بود.

ج ـ از دست دادنِ ياران برجسته

مدير جامعه و پيشواى مردم، در چيرگى بر مشكلات و گشودن گره هاى اجتماعى، سياسى و... بيشتر از هر چيزى مرهون نيروهاى همگام و عناصر همراه در كادر

1.بنگريد به: دانش نامه امير المؤمنين : ج ۵ ، ص ۲۸۹ (غنيمت هاى جنگ) .


سياست نامه امام علي عليه السلام
130

ندانيد ، شتاب مياوريد ؛ چرا كه ما را در آنچه ناخوش مى داريد ، راه ديگرى نيز هست .
با اين كه امام عليه السلام در توجيه ذهنى مردم، از هيچ فرصتى دريغ نمى كرد و از چرايى مواضع و علل حوادث، براى مردمانْ سخن مى گفت، با اين همه، براى بسيارى دشوار بود كه بپذيرند على عليه السلام يكسرْ حق مى گويد و موضعى استوار دارد و طلحه، زبير و عايشه، يكسر باطل مى گويند و به راه باطل مى روند. ۱

ب ـ خستگى رزم آوران از جنگ بدون غنيمت

مردمان آن روزگار ، گو اين كه مسلمان بودند و با فرمان پيشواى الهى آهنگ نبرد مى كردند، امّا سطح فرهنگ و گرايش هايشان چنان نبود كه در گام هايى كه برمى دارند، خداجوى باشند و اخلاصْ پيشه كنند. در جنگ ها، جمع آورى غنيمت، يكى از انگيزه هاى مؤثّر بود، بويژه براى كسانى كه روزگارى طولانى بدان خوى كرده بودند. اكنون روزها و ماه ها در صحنه نبرد مى ماندند، بدون اين كه از آنچه فراچنگ مى آوردند، بتوانند بهره گيرند.
آنان در دوران زمامداران پيش از امام على عليه السلام ، به كسب غنايم در جنگ و بهره ورى از آن غنايم ، عادت كرده بودند. اكنون امام عليه السلام از آغازين روزهاى نبرد، از آنها مى خواست كه به اموال مردمان، دست درازى نكنند و بدانند كه در آنچه در اوج جنگ به دست مى آورند، حقّ تصرّف ندارند. پذيرفتن جنگ بدون غنايم، براى مردم، بسى دشوار بود.
آنان كه همراه على عليه السلام بودند، غالبا از چنان ايمان و درايتى برخوردار نبودند كه در نبرد با فتنه انگيزان، فقط به خدا بينديشند و «شمشير در پىِ حق بزنند» و از نبرد، جز رضاى الهى تمنّايى نداشته باشند. بسيارى از آنان، در جنگ ، بيشتر و پيشتر از آن كه

1.بنگريد به: دانش نامه امير المؤمنين : ج ۵ ، ص ۱۴۷ (مشتبه شدن امور بر كسانى كه چشم بصيرت نداشتند) .

  • نام منبع :
    سياست نامه امام علي عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری شهری، با همکاری: سید محمد کاظم طباطبایی و سید محمود طباطبایی نژاد، ترجمه: مهدی مهریزی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1381
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4271
صفحه از 435
پرینت  ارسال به