و اسامه گفت:
أنت أعز الخلق عليّ، ولكني عاهدت اللّه أن لا أُقاتل أهل «لا اله إلا اللّه » . ۱
تو گرامى ترين فرد در نزد منى ؛ وليكن با خداوند عهد كرده ام كه با اهل «لا اله الا اللّه » نجنگم .
و عبد اللّه بن عمر گفت:
لست أعرف فى هذا الحرب شيئا ، أسألك ألا تحملنى على ما لا أعرف . ۲
من از اين گونه جنگ ، آگاهى ندارم و از تو مى خواهم مرا بر آنچه بِدان آگاه نيستم ، وا مدارى .
آمادگى ذهنى مردم براى پذيرش شبهه ناروا بودن نبرد با اهل قبله از يك سو، و شبهه افكنى هاى مخالفان برنامه هاى اصلاحى امام عليه السلام و بويژه شبكه تبليغاتى معاويه از سوى ديگر ، سازماندهى و بسيج نيروها را با مشكل جدّى روبه رو كرده بود. از اين رو، غالبا امام عليه السلام ناچار مى شد شخصا وارد عمل شود و مردم را توجيه كند و زمينه ها و عوامل و چگونگى موضعگيرى هايش را بازگويد. امام عليه السلام در آغاز آشكار شدن فتنه ها و ناچار شدن براى جنگ با فتنه آفرينان فرمود:
وقَد فُتِحَ بابُ الحَربِ بَينَكُم وبَينَ أهلِ القِبلَةِ ، ولا يَحمِلُ هذَا العِلمَ إلاّ أهلُ البَصَرِ وَالصَّبرِ وَالعِلمِ بِمَواضِعِ الحَقِّ ، فَامضوا لِما تُؤمَرونَ بِهِ ، وقِفوا عِندَ ما تُنهَونَ عَنهُ ولا تَعجَلو في أمرٍ حَتّى تَتَبَيَّنوا ، فَإِنَّ لَنا مَعَ كُلِّ أمرٍ تُنكِرونَهُ غِيَرا . ۳ درِ نبرد ميان شما و اهل قبله گشوده شد ، و اين عَلَم را برندارد ، مگر آن كه بينا و شكيبا و آگاه به جايگاه حق است . پس بدانچه شما را فرمان داده اند ، روى آريد و از آنچه شما را بازداشته اند ، دست بداريد و تا چيزى را آشكارا