آرى! دست از اطاعت پيشواى حكيم و حقجوى كشيدن و دژ استوار دين را با گرايش ها و منش هاى جاهلانه شكستن، و معيارگرايى، شايسته سالارى، تشكّل، همسويى و همدلى را وا نهادن و به تفرقه و تَفَرعُن هاى شيطانى خو كردن، به عناوين پر طَمطُراق بسنده كردن، و از حقّ و حقيقت و ايمان و اسلام، فقط عناوين را يدك كشيدن، از اقامه امر به معروف و نهى از منكر و اجراى حدود الهى سر باز زدن و احكام دين را ميراندن و... اينهاست راز شكست و فرو افتادن در دشوارى ها و ماندن در گردونه حركت ها و در نتيجه، تباه شدن، و چيرگى شيطانى دشمن را با چشم ديدن و... .
۳ . عدالت در توزيع
انسان ها غالبا در كمند كشش ها و جاذبه هاى مادّى و دنيوى هستند. اگر كسى يا كسانى به تمتّع هاى دنيوى خو كردند و زندگى را از متاع دنيوى انباشتند و در بهره ورى از آن، رفاه زدگى و تنعّم پرورى را پيشه خود ساختند، جدا شدن از آن، بس دشوار خواهد بود.
پس از پيامبر خدا و به روزگار خلافت خلفاى سه گانه، از جمله سياست هاى غلط، تطميع چهره هاى موجّه، و تبعيض در بهره ور ساختن خواصّ وابسته بود. بدين سان، كسان بسيارى بركشيده شدند كه آن جايگاه عالى، شايسته آنان نبود و كسانى فرو افتادند كه به ناحق، بر آنها ظلم شده بود.
اكنون امام عليه السلام آهنگ زدودن اين فاصله وحشتناك طبقاتى و نا به سامانى بهره ورى كسان را از حكومت داشت و اين مطلب را به صراحت، در يكى از آغازين خطبه هايش بيان كرده بود. ۱
روشن بود كه اين سياست، كسانِ بسيارى را عليه امام عليه السلام برمى انگيخت و آنان