جهانيان مى ترسم».
او را رها كرد و سپس فرمود: «آيا در تو خيرى هست كه بيعت كنى؟» . ۱
۵۲۷.المصنف ـ به نقل از يزيد بن بلال ـ :به همراه على عليه السلام در صفّين حضور داشتم. وقتى اسيرى را نزد او مى آوردند، مى فرمود: «تو را به زجر نكُشم. به درستى كه از خداوند، پروردگار جهانيان، مى ترسم»، و سلاح وى را مى گرفت و او را سوگند مى داد كه [ ديگر ]با او پيكار نكند و به وى، چهار درهم مى بخشيد. ۲
۵۲۸.المصنّف ـ به نقل از ابوجعفر ـ :در نبرد صفّين، هرگاه اسيرى را نزد على عليه السلام مى آوردند، چارپا و سلاح او را مى گرفت و از او پيمان مى گرفت كه باز نگردد. سپس آزادش مى كرد. ۳
۵۲۹.امام على عليه السلام ـ پس از وا داشتن [ مردم] به جنگ در صفّين ـ :كشته ها را مُثله مكنيد. هنگامى كه به سراپرده اين گروه رسيديد، پرده درى مكنيد، به خانه ها وارد نشويد، و چيزى از اموالشان مستانيد، مگر آنچه در لشكرگاهشان يافتيد؛ و زنى را با آزار، به هيجان وا مداريد، گرچه به ناموس شما دشنام گويد و به فرماندهان و نيكان شما فحش دهد؛ چرا كه [ زنان ،] داراى توانى كم و ضعيف النفس اند و ما دستور داشته ايم كه حتى اگر آنان مشرك باشند، با آنها كارى نداشته باشيم؛ و اگر كسى متعرّض زنى شود، بدان كار سرزنش شود، و نسل هاى پس از او نيز سرزنش شوند. ۴
۵۳۰.تاريخ الطبرى ـ در گزارش رُخداد جمل ـ :احنف بن قيس و فرزندان سعد، با شتاب به سوى على عليه السلام بيرون رفتند، در حالى كه حرقوص بن زهير را منع
1.السنن الكبرى : ۸ / ۳۱۵ / ۱۶۷۵۴ ، كنز العمّال : ۱۱ / ۳۴۸ / ۳۱۷۰۶ .
2.المصنّف فى الأحاديث والآثار : ۸ / ۷۲۵ / ۲۵ ، كنز العمّال : ۱۱ / ۳۴۵ / ۳۱۷۰۳ .
3.المصنّف فى الأحاديث والآثار : ۸ / ۷۲۴ / ۲۳ ، كنز العمّال : ۱۱ / ۳۴۵ / ۳۱۷۰۲ .
4.الكافى : ۵ / ۳۹ / ۴ ، وقعة صفّين : ۲۰۴ ، نهج البلاغة : نامه ۱۴ ، بحار الأنوار : ۳۲ / ۵۶۳ / ۴۶۸ .