بود و همه پيشنهادهاى سازشكارانه و متضاد با احقاق حقوق و مبتنى بر پايمال شدن بيت المال را با قاطعيت، رد كرده بود.
سياست اصلاح فرهنگى
در بخش هايى از دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام ، چرايى و چگونگى قيام مردم عليه حكومت عثمان، گزارش شده است كه از جمله مهم ترين آنها خيزش در هدفگيرى و حركت عليه فساد ادارى و مفاسد اقتصادى بود. ۱ مردم، از گشاده دستى ها و خودى نوازى هاى بى مبنا، به ستوه آمده بودند و حاكميت هاى ناشايسته و زمامداران نالايق و بى كفايتى را كه فقط وابستگى به خليفه، باعث نصب آنها شده بود، برنمى تابيدند. از اين روى، دگرگونى هاى ادارى و مبارزه با فساد اقتصادى، زمينه اى كاملاً مساعد داشت. بدين سان، على عليه السلام اصلاحات ادارى و اقتصادى را با همه مشكلاتى كه درپى داشت، از آغازين روزهاى حكومتْ شروع كرد. امّا به انجام رساندن اصلاحات فرهنگى و فكرى و مبارزه با دگرسانى هاىِ ارزشى و تحريف هايى كه در ابعاد مختلف در حكومت اسلامى روى داده بود، زمينه مساعدى نداشت. على عليه السلام بايد درنگ مى كرد، زمينه را آماده مى ساخت و مبارزه را آغاز مى كرد. به ديگر سخن، آن حركت، نيازمند ثبات بيشتر و استقرار فزون تر در حكومت بود. چنين بود كه على عليه السلام فرمود:
لَو قَدِ استَوَت قَدَمايَ مِن هذِهِ المَداحِضِ لَغَيَّرتُ أشياءَ . ۲ اگر گام هايم از اين فتنه ها استوار آيد ، امورى را دگرگون خواهم كرد .
امام، به آسانى و بدون درنگ، نمى توانست به آنچه در طول ۲۵ سال ريشه