313
سياست نامه امام علي عليه السلام

ولى خداوند سبحان ، حقّ خود را بر بندگان ، اطاعت خويش قرار داد و پاداش آن را دو چندان كرد ، از درِ بخشندگى اش و افزون دهى اى كه اهل آن است.
آن گاه ، خداى سبحان ، برخى از حقوقش را حق هايى قرار داد كه بر بعضى مردم ، براى بعضى ديگر واجب ساخت و آن حق ها را برابرِ هم نهاد، و واجب شدن حقّى را مقابل حقّى ديگر گذاشت؛ و برخى حقوقْ واجب نشود ، مگر آن كه برخى ديگر واجب شود و از اين ميان، بزرگ ترين حقّى كه خداوند سبحان واجب كرد ، حقّ زمامدار بر شهروندان است و حقّ شهروندان بر زمامدار . [ اين ، حقوقِ ]واجبى است كه خداى سبحان ، براى هريك بر عهده ديگرى نهاد و آن را موجب برقرارى پيوند آنان و ارجمندى دينشان قرار داد. پس حال شهروندان نيكو نگردد ، جز آن گاه كه زمامداران ، صالح شوند و زمامداران ، صالح نگردند ، مگر به درستكارى شهروندان .
پس اگر شهروند، حقّ زمامدار را بپردازد و زمامدار، حقّ شهروند را ادا كند، حق در ميان آنان ، عزيز گردد و روش هاى دين ، استوار شود و نشانه هاى عدالت ، برجا شود و سنّت چنان كه بايد ، به اجرا درآيد و به پايدارى دولت ، اميد رود و اميدهاى دشمنان ، به نااميدى گرايد.
و هرگاه شهروند بر زمامدار چيره گردد يا زمامدار بر شهروند ستم كند، اختلاف كلمه پديدار آيد و نشانه هاى جور ، آشكار شود و تبهكارى در دين ، فراوان گردد و راه گشاده سنّت ها رها شود، به هواها عمل شود و احكام ، معطّل مانَد و بيمارى جان ها بسيار گردد، كسى از حقوقِ بزرگ بر جاى مانده نهراسد و از باطل هاى بزرگِ انجام شده ، بيمى حاصل نگردد.
در اين هنگامه ، نيكانْ خوار شوند و بدكارانْ بزرگ مقدار، و تاوانِ خداوند سبحان بر بندگان ، بزرگ گردد.
پس بر شماست يكديگر را در اين كار ، اندرز دادن و به نيكى همكارى كردن ، و هيچ كسى نتواند [ به تنهايى] حقّ طاعت خداوند سبحان را آن گونه كه شايسته


سياست نامه امام علي عليه السلام
312

زن ، حامله بود. [ از اين رو ]زن را نزد كسى كه بدو اطمينان داشت، گذارْد تا وضعِ حمل كرد و فرزند را به عِكرمه داد و زن را به عبيد اللّه بازگرداند.
عبيداللّه به شام بازگشت و در آن جا ماند تا على عليه السلام كشته شد. ۱

۳۰۴.تاريخ اليعقوبى ـ به نقل از زهرى ـ :روزى بر عمر بن عبدالعزيز وارد شدم. در هنگامى كه نزد او بودم ، نامه اى از سوى يكى از كارگزارانش آمد كه شهر آنان ، به بازسازى نياز دارد.
[ زهرى گويد] به عمر گفتم: يكى از كارگزاران على بن ابى طالب عليه السلام ، چنين نامه اى برايش نوشت و او در جواب نگاشت: «پس از حمد و سپاس خدا؛ شهر را در دژِ عدالت قرار ده و راه هايش را از ستم ، پاك كن» .
عمر نيز همين جواب را براى كارگزارش نوشت. ۲

ر . ك : ص ۱۴۹ (انگيزه هاى امام براى پذيرش حكومت) .

۶ / ۲

پايبندى به حقوق

۳۰۵.امام على عليه السلام ـ در صفّين ـ :پس از حمد و سپاس خداوند؛ همانا خدا بر شما براى من ، حقّى نهاد، به واسطه حكمرانى بر شما ، و شما را نيز حقّى است بر من ، همانند حقّ من بر شما. پس حق ، گسترده ترين چيزها در وصف كردن، و تنگ ترين آنهاست در اجرا كردن.
حق ، به سود كسى جريان نيابد ، جز آن كه به زيانش هم جريان يابد ؛ و به زيانش جارى نشود ، جز آن كه به سودش جريان يابد و اگر بنا بود كه حق به سود كسى جارى شود و به زيانش جارى نگردد، او خداى سبحان است نه آفريده هاى او ، به جهت توانايى اش بر بندگان ، و عدالتش در هر چيزى كه قضايش بر آن روان است ؛

1.الكامل فى التاريخ : ۳ / ۲۵ .

2.تاريخ اليعقوبى : ۲ / ۳۰۶ .

  • نام منبع :
    سياست نامه امام علي عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری شهری، با همکاری: سید محمد کاظم طباطبایی و سید محمود طباطبایی نژاد، ترجمه: مهدی مهریزی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1381
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4434
صفحه از 435
پرینت  ارسال به