خبر رسيده كه كارهاى بسيارى را بر زمين مى گذارى و براى سرگرمى و تفريح و صيد ، بيرون مى روى و در ثروت خداوند ، نسبت به باديه نشينان قبيله ات گشاده دستى مى كنى ، گويا ميراث پدر و مادر توست.
به خدا سوگند ، اگر اين گزارش ها درست باشد ، شتر قبيله ات و بند كفش هايت از تو بهترند. خداوند ، لهو و لعب را نمى پسندد و خيانت به مسلمانان و تباه كردن كارهاى آنان ، خداوند را به خشم آورَد ، و كسى كه چنين است ، شايسته نيست كه با او مرزها پاسدارى شود و ثروت هاى عمومى ، گردآورى گردد و امين اموال مسلمانان قرار گيرد. هر گاه نامه ام به تو رسيد ، نزد من بيا».
منذر ، نزد امام على عليه السلام آمد و گروهى از او شكايت كردند كه سى هزار[ سكّه ]از بيت المال برداشته است. امام از او سؤال كرد. وى انكار نمود. او را سوگند داد ، ولى سوگند ياد نكرد. سپس او را زندانى كرد. ۱
ر . ك : دانشنامه اميرالمؤمنين : ج ۱۲ ، ص ۳۴۰ (منذر بن جارود) .
۳ / ۱۲
كنار نهادن كارگزاران خيانت پيشه
۱۳۴.الاستيعاب:على عليه السلام بر شهرها ، دينداران و امانت پيشگان را مى گماشت و اگر خيانتى از يكى از آنان به وى مى رسيد ، برايش مى نوشت: «در حقيقت ، شما را از جانب پروردگارتان پند و اندرزى آمده است. پس پيمانه و ترازو را دادگرانه تمام نَهيد ، و اموال مردم را كم مدهيد و در زمين ، به فساد سر برمداريد. اگر مؤمن باشيد ، باقى مانده [حلالِ] خداوند براى شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نيستم. ۲ هنگامى كه نامه ام به تو رسيد ، وظايفى كه بر عهده ات بود ، سامان ده تا شخصى را روانه كنيم و از تو تحويل بگيرد».