233
سياست نامه امام علي عليه السلام

خبر رسيده كه كارهاى بسيارى را بر زمين مى گذارى و براى سرگرمى و تفريح و صيد ، بيرون مى روى و در ثروت خداوند ، نسبت به باديه نشينان قبيله ات گشاده دستى مى كنى ، گويا ميراث پدر و مادر توست.
به خدا سوگند ، اگر اين گزارش ها درست باشد ، شتر قبيله ات و بند كفش هايت از تو بهترند. خداوند ، لهو و لعب را نمى پسندد و خيانت به مسلمانان و تباه كردن كارهاى آنان ، خداوند را به خشم آورَد ، و كسى كه چنين است ، شايسته نيست كه با او مرزها پاسدارى شود و ثروت هاى عمومى ، گردآورى گردد و امين اموال مسلمانان قرار گيرد. هر گاه نامه ام به تو رسيد ، نزد من بيا».
منذر ، نزد امام على عليه السلام آمد و گروهى از او شكايت كردند كه سى هزار[ سكّه ]از بيت المال برداشته است. امام از او سؤال كرد. وى انكار نمود. او را سوگند داد ، ولى سوگند ياد نكرد. سپس او را زندانى كرد. ۱

ر . ك : دانشنامه اميرالمؤمنين : ج ۱۲ ، ص ۳۴۰ (منذر بن جارود) .

۳ / ۱۲

كنار نهادن كارگزاران خيانت پيشه

۱۳۴.الاستيعاب:على عليه السلام بر شهرها ، دينداران و امانت پيشگان را مى گماشت و اگر خيانتى از يكى از آنان به وى مى رسيد ، برايش مى نوشت: «در حقيقت ، شما را از جانب پروردگارتان پند و اندرزى آمده است. پس پيمانه و ترازو را دادگرانه تمام نَهيد ، و اموال مردم را كم مدهيد و در زمين ، به فساد سر برمداريد. اگر مؤمن باشيد ، باقى مانده [حلالِ] خداوند براى شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نيستم. ۲ هنگامى كه نامه ام به تو رسيد ، وظايفى كه بر عهده ات بود ، سامان ده تا شخصى را روانه كنيم و از تو تحويل بگيرد».

1.أنساب الأشراف : ۲ / ۳۹۱ ، نهج البلاغة : نامه ۷۱ ، تاريخ اليعقوبى : ۲ / ۲۰۳ .

2.اقتباس از سوره اعراف ، آيه ۸۵ وهود ، آيه ۸۵ و ۸۶ .


سياست نامه امام علي عليه السلام
232

مى كرد ، آن را براى من واگذار مى نمود . عثمان را نديدى كه چگونه [ در حكومتش ]صد هزار درهم از ماليات آذربايجان را هر ساله به اشعث بن قيس بخشيد؟
ذهل گويد: گفتم اين مرد (على بن ابى طالب عليه السلام ) ، بدين رأى معتقد نيست و چيزى را به تو نبخشد.
لحظاتى ساكت شد و من هم سكوت كردم. يك شب از اين گفتگو نگذشت كه مصقله به معاويه پيوست. خبر به على عليه السلام رسيد. فرمود: «چه شده است او را؟ خدا او را نابود سازد! مانند سروران ، رفتار كرد و مانند بردگان ، گريخت و مانند اهل فجور ، خيانت ورزيد. بدانيد كه اگر او براى گردآورى ثروت ها به پا مى خاست و ناتوان مى شد ، بر حبس او نمى افزوديم. اگر چيزى نزد او مى يافتيم ، ضبط مى كرديم و اگر ثروتى نزد او نمى جُستيم ، او را رها مى كرديم».
آن گاه به سوى خانه مصقله رفت و آن را خراب كرد. ۱

ر . ك : دانشنامه امير المؤمنين : ج ۱۲ ، ۳۲۸ (مصقلة بن هبيره) .

۳ / ۱۱ ـ ۸

منذر بن جارود

۱۳۳.أنساب الأشراف :امام على عليه السلام در نامه اى به منذر بن جارود كه فرماندارش در اصطخر ۲ بود ، هنگامى كه به وى خبر رسيد كه در ثروت ها گشاده دستى مى كند و به آن كه مى خواهد مى بخشد ، چنين نوشت: «خوبى پدرت ، مرا درباره تو فريب داد. گمان مى كردم تو از شيوه و رفتار او پيروى مى كنى؛ امّا آن گونه كه از تو به من رسيده ، پيروى هوا و هوس را رها نمى كنى ، گرچه به دينت آسيب رسانَد، و به [ سخن] خيرخواهان ، گوش فرا نمى دهى ، گرچه خالصانه خيرخواهى كنند. به من

1.الغارات : ۱ / ۳۶۵ ، تاريخ الطبرى : ۵ / ۱۲۹ ، تاريخ دمشق : ۵۸ / ۲۷۲ / ۷۴۵۰ .

2.اصطخر ، معرّب استخر و از شهرهاى قديمى فارس است . پايتخت شاه دارا فرزند داراب آن جا بود و آثار بزرگى در آن است. فاصله اين شهر تا شيراز ، دوازده فرسنگ است (تقويم البلدان : ۳۲۹).

  • نام منبع :
    سياست نامه امام علي عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری شهری، با همکاری: سید محمد کاظم طباطبایی و سید محمود طباطبایی نژاد، ترجمه: مهدی مهریزی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1381
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4476
صفحه از 435
پرینت  ارسال به