۳۳.امام على عليه السلام ـ از نامه اى به معاويه ـ :به درستى كه مردمانى كه با ابوبكر ، عمر و عثمان بيعت كردند ، به همان گونه با من بيعت كردند . از اين رو ، براى حاضران ، جاى انتخاب [ جديد ]نيست و غايبان ، حقّ ردّ آن را ندارند . همانا شورا براى مهاجران و انصار است . اگر آنان بر شخصى اتّفاق كردند و او را امام ناميدند ، خداوند هم به آنْ رضايت دارد ، و اگر كسى از اين امر خارج شود (با ايراد گرفتن يا بدعتگذارى) ، مردمان او را به راهى كه از آن خارج شده بازگردانند ، و اگر سرپيچى كرد (به جهت پيروى از غير راه مؤمنان) ، با او نبرد كنند و خداوند ، او را با آنچه برگزيده ، واگذارد . ۱
۳۴.امام على عليه السلام ـ در پاسخ نامه معاويه ـ :امّا اين كه خود را از طلحه و زبير جدا كردى و شاميان را از اهل بصره متمايز ساختى ؛ به جانم سوگند كه در امر حكومت ، همه برابرند ؛ زيرا بيعتى فراگير بود كه از آن ، نخبگانْ استثنا نشدند و جاى بازنگرى و تجديدنظر ، در آن نيست . ۲
۳۵.الفتوح:تمام كوفيان ، با على عليه السلام بيعت كردند . . . آن گاه، اهل حجاز و عراقى ها با على بن ابى طالب عليه السلام ، بيعت كردند . ۳
۳۶.الطبقات الكبرى:هنگامى كه عثمان در هيجدهم ذى حجّه سال سى و پنجم، كُشته شد و فرداى آن روز ، در مدينه براى على بن ابى طالب عليه السلام بيعت گرفته شد ، طلحه ، زبير ، سعد بن ابى وقّاص ، سعيد بن زيد ، عمّار ياسر ، اسامة بن زيد ، سهل بن حنيف ، ابو ايّوب انصارى ، محمّد بن مسلمه ، زيد بن ثابت ، خزيمه بن ثابت و هر كس كه در مدينه بود از صحابيان رسول خدا و غير صحابيان ، بيعت كردند . ۴