شما نزد من است . بدانيد مرا حقّى نيست كه درهمى از آن را جز با رضايت شما بردارم . آيا بدين امر راضى هستيد؟» .
گفتند : بلى .
فرمود : «بار خدايا! تو گواه باش بر آنان» .
سپس بر اين اساس ، با آنان بيعت كرد . ۱
۷.تاريخ الطبرى ـ به نقل از محمد و طلحه ـ :مردم ، اطراف على عليه السلام را گرفتند و گفتند : با تو بيعت مى كنيم . تو خود مى بينى كه چه حوادثى بر اسلام فرود آمد و چه مصيبت هايى از ناحيه خويشاوندان ، بر ما روا داشته شد .
آن گاه على عليه السلام فرمود : «مرا رها سازيد و ديگرى را بجوييد . به درستى كه حوادثى چند پهلو و چند رنگ در پيش داريم كه دل ها بر آن پايدار، و انديشه ها در آن ، استوار نمى مانَد» .
مردم گفتند : تو را به خداوند سوگند مى دهيم. آيا آنچه را كه ما مى بينيم ، نمى بينى؟ آيا [ مشكلات] اسلام را نمى بينى؟ آيا فتنه ها و بحران ها را نمى بينى؟ آيا از خدا نمى هراسى؟
آن گاه فرمود : «بر پايه آنچه مى انديشم ، پاسختان دادم . بدانيد اگر من حكومت را بپذيرم ، براساس آنچه مى دانم ، رفتار مى كنم ، و اگر مرا رها سازيد ، مانند يكى از شما خواهم بود ، جز آن كه شنواترينِ شما و فرمانبُردارترينِ شما هستم ، نسبت به كسى كه زمامدارى خويش را بدو بسپاريد» . ۲
۸.امام على عليه السلام ـ از سخنان وى هنگامى كه پس از كشته شدن عثمان ، مردم خواستند با وى بيعت كنند ـ :مرا واگذاريد و ديگرى را به دست آريد كه ما به