باشد و دريدگى اى در عمل، عاطفه را به يك سو نهد و خِرد انسانى را به سويى ديگر، كرامت هاى اخلاقى را وا بنهد و به هر آنچه بر چيرگى اش كارآمد است، روى آورد، مى تواند حكومت كند.
در حكومت على عليه السلام ارزش ها اصالت دارند. او به هيچ بهايى حاضر نيست ارزش هاى انسانى و اسلامى را قربانى كند . حكومتى كه در آن ارزش ها قربانى مى شوند و معيارها و ارزش هاى انسانى در مسلخ مصالح زمامدارى گردن زده مى شوند، حكومتى شيطانى و اموى است. اين گونه حكومت ها علوى نخواهند بود، گرچه عنوان على عليه السلام و اسلام را نيز يدك بكشند.
اكنون اين را نيز بيفزاييم كه در جهان امروز، سياست شمشير و زور و خشونت، ديگر كارآيى ندارد. ابزارهاى نظامى، به تدريج ، كارآيى خود را از دست مى دهند و زمامداران، با شيوه هاى جديدى حكومت ها را پى مى نهند. اكنون ارزش هاى انسانى به گونه اى ديگر قربانى مى شوند و بردن عدالت اجتماعى به مسلخ اصلاحات اقتصادى و خُرد كردن فرودستان در زير بار پيشرفت هاى اقتصادى ، از جمله اين سياست هاست.
۵ . عوامل جنبى
آنچه تا بدين جا برشمرديم، اصلى ترين عوامل سستى مردم و تنهايى امام على عليه السلام در روزگار پايانى حكومت ايشان بود. عوامل ديگرى نيز براى اين كناره گيرى مردم، مى توان شمرد كه هر چند تأثيرگذارى آنها در حد و حدود عوامل پيش گفته نيست، ولى نقش آنها در ضعيف و خسته شدن مردم، شايان توجّه است. اين عوامل را كه بدان ها عنوان «عوامل جنبى» داده ايم، بر مى شمريم:
الف ـ شُبهه جنگ با اهل قبله
حكومت على عليه السلام در آغازين گام هاى استقرارش، متأسّفانه در كام جنگ فرو