... وَ إِيّاكُمْ أَنْ تَمُدُّوا أَطْرافَكُم إلى ما في أَيْدى أَبْناءِ الدُّنْيا ، فَمَنْ مَدَّ طَرْفَهُ إِلى ذلِكَ ، طالَ حُزْنُهُ وَ لَمْ يَشْفِ غَيْظُهُ وَ اسْتَصْغَرَ نِعْمَةَ اللّهِ عِنْدَهُ فَيَقِلُّ شُكْرَهُ للّهِِ. وَ انْظُرْ إِلى مَنْ هُوَ دُونَكَ ، فَتَكُونَ لأَِنْعُمِ اللّهِ شاكِراً وَ لِمَزيدِهِ مُسْتَوجِباً وَ لِجُودِهِ ساكِنا . ۱ از چشم دوختن به آنچه در دست مردم است، بپرهيزيد؛ چرا كه هر كس چنين كند، اندوهش طولانى مى گردد و هرگز خشمش فروكش نمى كند و نعمت خداوند را كه نزد وى است، كوچك مى شمارد . در نتيجه خداوند را كمتر شكر مى نمايد. و به كسى كه [در برخوردارى از نعمت، ]پايين تر از توست، نگاه كن تا شكرگزار نعمت هاى خداوند شوى؛ بلكه سزاوار افزايش نعمت خداوند شوى و در جودش ساكن شوى.
اين احاديث و احاديث بسيار ديگر، انسان را از مقايسه خويش با افرادى كه برتر از وى هستند ، بر حذر داشته اند و كسى را كه توهّم مى كند نعمت خداوند به او ، منحصر در خوردنى ، نوشيدنى ، پوشيدنى ، خانه و در يك كلام، نعمت هاى دنيوى است ، سرزنش مى نمايند؛ چرا كه اين نعمت هاى مادّى و دنيوى، در برابر نعمت هاى معنوى و اخروى ( از قبيل: ايمان، هدايت، توفيق انجام دادن عمل صالح ، عقل ، سلامت ، امنيت ) بسيار ناچيز و اندك اند كه:
«وَ إِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللَّهِ لاَ تُحْصُوهَآ . ۲ اگر نعمت هاى خداوند را به شمارش در آورى، نمى توانى آنها را حساب كنى» .
البتّه معناى اين احاديث، اين نيست كه فرد، در همان وضعيت دنيوى و يا حتّى معنوى كه در آن هست، بماند و هيچ گونه تلاشى براى پيشرفت نداشته باشد. خشنودى از وضعيتى كه فرد در آن است و سپاس گزارى براى نعمت هايى كه انسان آنها را داراست، منافاتى با كوشش براى پيشرفت ندارد؛ بلكه بر عكس، شناختِ دوست داشتن نعمت هايى كه انسان داراى آنهاست، موجب تحريض انسان و ايجاد انگيزه در او براى به دست آوردن مقدار بيشترى از آنها خواهد شد. و شايد معناى