به نظر مى رسد كه حسادت به عنوان پديده اى فرهنگى ـ اجتماعى، تحت تأثير هنجارهاى اجتماعى است. هنجارهاى اجتماعى و نقش جنسيتى خاصّ زنان و مردان است كه تعيين مى كند چه شرايطى براى مردان و چه شرايطى براى زنان، حسادت آميز است و هر يك از اين دو جنس، در مقابل احساس حسادت، چه واكنشى بايد نشان بدهد. اين مطلب، نيازمند يك پژوهش علمى است كه بايد انجام بگيرد، هرچند ظاهراً آن فرضيه اى قوى است كه حسادت بين زنان و مردان را متفاوت معرّفى مى كند . نيز سؤالاتى از قبيل: فراوانى حسادت و شهرت به آن، چگونگى تجربه حسادت ، و علّت و مفهوم حسادت در هر يك از زنان و مردان، نيازمند تحقيق و تجربه علمى دقيق است.
در اكثر جوامع و نيز در جامعه ايران، بروز رفتارهاى هيجانى، عصبانيت و پريشان حالى در هنگام حسادت، براى زنان امرى كاملاً طبيعى، ولى براى مردان، رفتارى حاكى از ضعف و آسيب پذيرى محسوب مى شود. از اين رو، مردان از چنين رفتارهايى امتناع ورزيده، حسادت خود را پنهان نگاه مى دارند و يا آن را به صورت خشم نشان مى دهند. به هر حال ، غير از تفاوت در جنسيت، تفاوت هاى فردى ديگر نظير هوش و نبوغ نيز در برانگيخته شدن حسادت در افراد، مؤثّر است. ۱
زمينه هاى خانوادگى
خانواده مهم ترين نقش را در زمينه سازى بروز و شدّت حسادت در افراد بر عهده دارد.
نوع تربيت
يكى از زمينه هاى مهمّ خانوادگى، نوع و سبْك تربيتى است كه والدين در پيش مى گيرند. لوس كردن و نازنازى بار آوردن كودك مى تواند زمينه مساعدى را براى حسادت وى در آينده فراهم آورد.
كودكان نازپرورده، در خانه، در كانون توجّه هستند و هر نياز يا هوس آنها برآورده