خشنودى و تفريح او فكر نمى كنيم؟ ۱ آن گاه پيشنهاد خود را مطرح كردند: فردا او را با ما بفرست تا به خارج شهر بيايد و گردش كند و از ميوه هاى درختان بخورد و به بازى و سرگرمى بپردازد. اگر نگران سلامت او هستى، ما همه نگاهبان او خواهيم بود.
آنان ابتدا گفتند: « ما مسلّماً خيرخواه اوييم » ۲ تا پدر را مطمئن كنند كه از سوى آنها گزندى به يوسف نمى رسد و سپس گفتند: « ما نگاهبان اوييم » ۳ تا پدر را مطمئن سازند كه از سوى ديگران نيز خطرى يوسف را تهديد نمى كند.
يعقوب عليه السلام در برابر اظهارات آنان، بدون اين كه بخواهد متّهمشان كند كه قصد سويى دارند، با مهربانى جواب داد: من به دو دليل مايل نيستم يوسف با شما بيايد: يكى اين كه دورى يوسف براى من غم انگيز است و ديگر ، اين كه در بيابان هاى اطراف، ممكن است گرگ هاى خونخوارى باشند و مى ترسم در حالى كه شما سرگرم بازى و تفريح هستيد و از يوسف غافليد، فرزند دلبندم را بخورند.
به اين ترتيب، يعقوب، بدون آن كه نشان دهد نسبت به فرزندانش بدبين است، نگرانى اش را متوجّه خود نمود و گفت كه دورى يوسف برايش غم انگيز است و اين، خود، لطافتى در پاسخ است. ۴ برادران در مورد دليل اوّل، طورى برخورد كردند كه گويى نفهميده اند پدر چه مى گويد و اين طور فرض كردند كه پدرشان، آنان را امين يوسف مى داند. به همين خاطر، علّت دوم را به پيش كشيدند و گفتند: چگونه ممكن است برادرمان را گرگ بخورد، در حالى كه ما گروهى نيرومند هستيم؟! اگر چنين اتّفاقى بيفتد، ما بدبخت، بى عرضه و زيانكار خواهيم بود؛ چرا كه نتوانسته ايم مسئوليت خود را به درستى
1.اشاره است به آيه ۱۱ از سوره يوسف: «قَالُواْ يـأَبَانَا مَا لَكَ لاَ تَأْمَنَّا عَلَى يُوسُفَ وَ إِنَّا لَهُ لَنَـصِحُونَ» .
2.اشاره است به قسمت آخر آيه ۱۱ از سوره يوسف : «وَ إِنَّا لَهُ لَنَـصِحُونَ» .
3.اشاره است به آيه ۱۲ از سوره يوسف : « إِنَّا لَهُ لَحَـفِظُونَ » .
4.اشاره است به آيه ۱۳ از سوره يوسف: «قَالَ إِنِّى لَيَحْزُنُنِى أَن تَذْهَبُواْ بِهِ وَ أَخَافُ أَن يَأْكُلَهُ الذِّئْبُ وَ أَنتُمْ عَنْهُ غَـفِلُونَ» .